کاریکلماتور : قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه
کاریکلماتور: قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه سری هشتاد و هفتم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _خونم را کثیف می کند،آدم…
کاریکلماتور: قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه سری هشتاد و هفتم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _خونم را کثیف می کند،آدم…
کاریکلماتور : نقّاشِ چاق، مُدام خودش را”می کشد”! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو، طنزپرداز شیرازی، متخلص به پیرسوک : ۱-چه دیر آمدی، بوسه ام ازدهان افتاد!…
سری هشتاد و ششم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی _قفل می شوم روی زندگی تا آدم های کلیدی زندگی ام را پیدا کنم….
سری هشتاد و پنجم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _شب ها بیرون نمی رفتم،تا ریخت ماهش را نبینم. _وارد بازی های کثیف…
کاریکلماتورهای بهاره میرشفی : بوی گل معتاد را خمار کرد. هر سفیدرویی رو سفید نیست. به من برخورد شکستم. شیشه معتاد را شکست. لب دریا…
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی سری هشتاد و چهارم از سیبیل نوشت ها _خط دفاعی تیم فوتبال مان،خرچنگ و قورباغه بود. _آدم چسبی بود،اما به دل…
۱-با”حقّه”، پای منقل نشست! ۲- حرفش راه نداشت، برگشتم! ۳- بااندیشۀ سیرشدن، کتک”می خورد”! ۴- وقتی به دوستم”سر”زدم، کف گرگی تحویل گرفتم! ۵- باتو، به…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو ۱-می خواستم به خودم برگردم، یکطرفه بود! ۲- پرایدم، هم خودم را می بَرَد هم آبرویم را! ۳- سرِخانۀ اوّل که…
سری هشتاد و سوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _راه به جایی نبردم در کهکشان راه شیری. _آرایشگر باعث شد مشتریانش برای…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو ۱-تا نظر”جمع”را پذیرفت، “منها”شد! ۲- برای پیوند، دلِ”سوخته”ام را به معتاد تریاکی اهدا کردم! ۳- “قرار”ام نبود، همه بدنبالش گشتیم! ۴-…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : ۱- عمده خر بود، به تنهایی! ۲- در ارکستر سکوت، خواننده فریادهای بی صدایم! ۳- چون خوابش”سبک”بود، با وزنه می…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو ۱-درد اش را پرتاب کرد، تا به”درد ام بخورد”! ۲- وقتی کیف ام را زدند، جیبم گریه می کرد! ۳- گاوش…
سری هشتاد و دوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _افتاده می شوند آدم های بلند پرواز. _دستاوردم،کاسه ی گدایی بود. _ترش رو…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : ۱-“من تو من”می شوم، وقتی درخود فرو می روم! ۲- بجای زبان، مغزش چرب است “گوسفند”! ۳- برای از یاد…
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی سری هشتاد و یکم از سیبیل نوشت ها _تدارک به درک رفتن اش را می بیند، معتاد هر شب. _نرخ بیکاری…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : ۱-با هر پِلکی که میزنم، جریمه می شوم دیدنت را! ۲- دکتر برایم”آرامش”مطلق نوشته، نام تو را! ۳- همیشه بانگاه،…
سری هشتادم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی _در سرازیری عمر،سربالایی مشکلات را طی می کند،بازنشسته. _با کمترین حقوق به ریاکاری پرداختم. _قشقرق راه…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : ۱-فهمیدن رایگان است، امّا برایت گران تمام می شود! ۲- برای”کشیدنِ”پیراهن یوسف، زلیخا وار ترازو خریدم! ۳- آنقدر”خاکی”بود که در…
سری هفتاد و نهم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _با تو سری سر به زیر می کنند دانش آموزان سر به هوا…
کاریکلماتورهای بهاره میرشفی : تابستان عرق خودش را هم درآورد. جسمم از دوری روح دق کرد. تاریخ مشرف گذشته ها با صدقه نمی مانند. روح…