کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی
سری هشتاد و یکم از سیبیل نوشت ها
_تدارک به درک رفتن اش را می بیند، معتاد هر شب.
_نرخ بیکاری را پایین آوردم،با فریب کاری.
_به درد آدمخوار می خورند،آدم های پخته.
_همیشه عقب نشینی می کنند دانش آموزان تنبل.
_زیر گرفت مرا،چرخ گردون.
_پرهیز می کنم از رفاقت با آدم هیز.
_برای اینکه خودم را به دیگران ثابت کنم یک جا ایستادم.
_فضای آشتی ملی پر بود از آدم فضایی.
_با دیدن رقص اره مویی در دستانم،اشک در چشمان کچل جمع شد.
_بعد از خریدن تخت خواب آدم جا افتاده ای شدم.
_لعنت می فرستاد به نعش کش،لاشخور.