با غلطک بدهیهایم را صاف کردم/کاریکلماتور
با غلطک بدهیهایم را صاف کردم. سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای ۱۱۴ محمدمهدی معارفی _به زور هم به روز نمیشوند آدمهای پیزوری. _در نشیمن خانه ته…
با غلطک بدهیهایم را صاف کردم. سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای ۱۱۴ محمدمهدی معارفی _به زور هم به روز نمیشوند آدمهای پیزوری. _در نشیمن خانه ته…
معدهام را اسیدی میکند، وعده های تو خالی مسئولین کاریکلماتور (سیبیل نوشت های ۱۱۳) _تنهایی ام را جمع میزنم با ماشین حساب. _سوگند خورده بود،…
در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی. کاریکلماتور (سیبیل نوشت های) ۱۱۲ _بیکاری تشخیص دادند پزشکان، مرگ آدم کاری را. _با دیدن فرصت…
با منع عبور و مرور، مجبوراً به مرور خاطراتم پرداختم. کاریکلماتورها (سیبیل نوشت ها) شماره ی ۱۱۱ _ملال آور است آمال ساده لوح. _در خاک…
همیشه نمک همراه دارم برای ساختن لحظه های پر شور مجموعه کاریکلماتورها (سیبیل نوشت های ۱۱۰) به پادویی می پردازند آدم های دم دستی. گاه…
پیاده روی ثروتمندان است سقف آرزوی فقرا کاریکلماتورهای سیبیل نوشت شماره ی ۱۰۹ با پرده پوشی ام از پرده دری دیگران جلوگیری کردم. پیاده روی…
بار غمبار غبار زمان را حمل می کند کارگر بی کار. کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی (سیبیل نوشت) _ته دیگ زندگی دیگری است مرده ریگ. _برنج بدجنس…
کاریکلماتور (سیبیل نوشت های ۱۰۷) نویسنده : محمدمهدی معارفی دایر نمیشود زندگی در زمین بایر. در روزگار بی کاری آمار خراب کاری ام بالا بود….
کاریکلماتور های سیبیل نوشته شماره ی ۱۰۶ از رو نمی روم وقتی رو به زوالم. ناس را بدخواب می کرد، خرناس دیکتاتور. بعد از قرض…
کاریکلماتورهای سیبیل نوشت مجموعه ی ۱۰۵ بعد از نارو خوردن گرفتار چاقی شدم. سرگردان نمی شوند آدم های سر در گریبان. درهای خیالش را باز…
با جیب خالی به رستوران رفتم برای هواخوری کاریکلماتورها (سیبیل نوشت ها) شماره ی ۱۰۴ فیک است ترافیک عشقی در دلم. ماتم می گرفتم بعد…
در زندگی ام حضور پررنگی دارد چای سیبیل نوشت های ۱۰۳ محمدمهدی معارفی از دستور زبان پیروی نمی کند سرباز بی سواد. در زندگی ام…
میخ از دیوار دل کند، تابلو غش کرد سیبیل نوشت ها شماری یک صد و دو سخت پشیمان می شوند کسانی که آسان اشتباه می…
مانکنی میکند در ویترین مزرعه، مترسک جوان سیبیل نوشت ها شماره ی یکصد و یک کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی با آدم بی نوا، هم نوایی کرد…
ول گردی چشم است، وب گردی . کاریکلماتور سیبیل نوشت ها شماره ی ۱۰۰ ول گردی چشم است، وب گردی. با شب کاری، روزگار می…
از اصلیترین وعده های زندگیام است، وعدهی دیدارت سیبیل نوشت ها (سری نود و نهم کاریکلماتورها) تشریح خواهند کرد تاریخدانان شرح حالم را. دلم که…
گذرنامه گرفتم برای گذر از مشکلات. سری نود و هشتم از سیبیل نوشت ها (کاریکلماتور) به روغن سوزی می افتد آشپز ناشی. خوشبخت جلوه می…
سیبیل نوشت های سری نود و هفتم بغرنج است دیدن رنج دیگران. از طب کاری ساخته نیست برای تب عشق. خودش را ناکار کرد بیکار….
سیبیل نوشت ها (کاریکلماتور) سری نود و ششم _شک از تشک خیس اشک بر چشمان کودک نشاند. _ساس با احساس به تن آدمی می چسبد….
کاریکلماتور های محمد مهدی معارفی دنبال مبل می گردم برای عقب نشینی. برای ابراز شرمندگی،یکدندگی می کرد مسئول. جاگیر شده بود حرف های نابجا در…