مانکنی میکند در ویترین مزرعه، مترسک جوان
سیبیل نوشت ها
شماره ی یکصد و یک
کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی
- با آدم بی نوا، هم نوایی کرد آواز خوان دوره گرد.
- لطمه دیدم از کسی که مرا ندید گرفت.
- برای بالیدن، از نالیدن دست کشیدم.
- جزو مشاغل سخت به حساب می آید، پنهان کاری.
- هم سایه هستند وزیران دولت در سایه.
- کمبود کمپوت بدنم علت بیماری ام بود.
- شهردار شهر هرت است آدم چرت.
- حمام دلسرد کرده بود گرمابه ی عمومی را.
- دار مکافات است نداری.
- از دبیرستان آغازیدم مشق عشق را.
- زندگی به شرط چاقوست روزگار آدم دعوایی.
- موج سواری می کند در سراب، قایق سوراخ.
- کارش را از حوض خالی شروع کرد غواص.
- از نتایج بد زندگی زیر سقف یک اتاق است، طلاق.
- مانکنی می کند در ویترین مزرعه، مترسک جوان.
محمدمهدی معارفی