ول گردی چشم است، وب گردی .
کاریکلماتور
سیبیل نوشت ها شماره ی ۱۰۰
- ول گردی چشم است، وب گردی.
- با شب کاری، روزگار می گذرانم.
- از نسل سوخته، نسل خاکستر به جا می ماند.
- غبار روبی کرد، گوشه ی دلش را برای تنهایی اش.
- سق اش سیاه بود، به رنگرزی مراجعه کرد.
- از فرط گرسنگی، همای سعادتش را خورد فقیر.
- چهارشنبه سوری نظامیان است جنگ.
- سیبیلی که برای صاحبش دهن کجی می کرد، اصلاح شد.
- از دست شکم برآمده در رفت، کش شلوار.
- در فقر شادی، حکومت می کند غم.
- عاشق حرف های استخوان دار است سگ.
- از غم کنده نمی شود، آدم آکنده از اندوه.
- دست روی دست نمی گذارند، دست اندرکاران دزدی.
- تار می شود نگاه آیینه در مواجهه با آدم با بخار.