نقاش معتاد شیشه کشید/کاریکلماتور
نقاش معتاد شیشه کشید کاریکلماتورهای بهاره میرشفی در پاییز برگ می بارد. مرگ از تولد جوانه می زند. همه ندارها هم شانه دارند. بی وجدان…
نقاش معتاد شیشه کشید کاریکلماتورهای بهاره میرشفی در پاییز برگ می بارد. مرگ از تولد جوانه می زند. همه ندارها هم شانه دارند. بی وجدان…
خیابان مهربان کوچه را در آغوش گرفت کاریکلماتور فقر دار ندار است. قطره باران در آغوش دریا بی خود میشود. قلیان تقدیری جز چاق شدن…
هر پا به سن گذاشته ای بازیگر نیست کاریکلماتور فقر دار ندار است. مرگ از تولد جوانه می زند. برای تور انداختن نیازی نیست ماهیگیر…
روح به قصد دیده شدن با جسم می گردد کاریکلماتورهای بهاره میرشفی روح به قصد دیده شدن با جسم می گردد. عنکبوت بداهه تار می…
فرش بی گناه بالای دار می رود. کاریکلماتورهای بهاره میرشفی کرونا بی بوق و کرنا آمد. کرونا دست می شوییم اما نه از زندگی. فرش…
کاریکلماتورهای کرونایی کرونا دست می شوییم اما نه از زندگی.تند باد فراموشکار سوتش را جا گذاشت.سایه همه آدمها رو سیاه است.کویر تشنه سراب می نوشد….
کاریکلماتورهای بهاره میرشفی : بوی گل معتاد را خمار کرد. هر سفیدرویی رو سفید نیست. به من برخورد شکستم. شیشه معتاد را شکست. لب دریا…
کاریکلماتورهای بهاره میرشفی : تابستان عرق خودش را هم درآورد. جسمم از دوری روح دق کرد. تاریخ مشرف گذشته ها با صدقه نمی مانند. روح…