کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو :
۱- عمده خر بود، به تنهایی!
۲- در ارکستر سکوت، خواننده فریادهای بی صدایم!
۳- چون خوابش”سبک”بود، با وزنه می خوابید!
۴- دزدان دریایی، سراب های سرقتی را در دریا پنهان می کنند!
۵- ذهن ام را باغ وحش نمی کنم، با دیدن هر حیوانی در اجتماع!
۶- آدم بشو نیستم، چون سیب نمی خورم!
۷- وزنه بردار در حضور مرده شور، روی”تخته”رفت!
۸- با دارِ”دنیا”، خودکشی کرد!
۹- سکوت اعداد اصم، سرشاراز ناگفته هاست!
۱۰- دلش از”من”پُر بود، به منیّت دچار شده بود!
۱۱- مسافر”می کشید”، کیلوئی!
۱۲- از اینکه خر شده بود، چون گاو خوشحال بود!
۱۳- از”من”جدا شد، تا سه کیلو کم کرده باشد!
۱۴- کور نبود، “دست به عصا”راه می رفت!
۱۵- وقتی همه سرِکاریم، آدم بیکار یعنی چه؟!
۱۶- فقط از کسی “خط”میگیرم که خوشنویس باشد!
۱۷- دندانم از فرط گرسنگی، خودش را “خورد”!
۱۸- بوفِ کور”را، عصای سپید”هدایت”کرد!