سری هشتاد و ششم از سیبیل نوشت ها
کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی
_قفل می شوم روی زندگی تا آدم های کلیدی زندگی ام را پیدا کنم.
_فقط از خودش دم می زند،سردمدار.
_جای خالی ات آزارم می داد،با عشق مناسب پر کردم.
_به دلش راه پیدا نکردم،از وزیر راه گله کردم.
_از آدم های ناکارآمد بیزار است،آدم بیکار.
_ورق روزگار که برگردد،خاطرات عوض می شوند.
_بی صدا،از صدا پیشگی فاصله گرفت صداپیشه پیر.
_تبهکار،بیکار نمی ماند.
_سیزدهمین ماه را به تقویمم اضافه کرد،ماهیت ات.
_با کرم خاکی همنشین شدم بعد از خاک بر سری.
_جیکم در آمد به تاجیکستان تبعیدم کردند.
_آه های واهی از نهادش بلند می کند مسئول.