کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا
- به دنبال نقاشِ گوش بُر در آسمان ها می گشتند در شب پر ستاره یافتندش!
- دائم به فکر ازدواج موقت است عروس هزار داماد!
- زندگی فقط صد سال اولش سخت است، حضرت نوح به نوجوان ۹۹ ساله می گفت!
- کلاه از سر بر می دارم به احترام هر کلاهبرداری!
- از دو واج نزدیک به هم صنعت ازدواج شکل می گیرد!
- هر وقت خواستم برای حبیبم بمیرم عزرائیل طبیبم را خبر کرد!
- از عشق یوسف زلیخا کور شد، چشم یعقوب روشن!
- زبانم مو در آورد از بس نوک زبانم موسیر است!
- کشف بزرگ پا برهنگان کفش است!
- کف خواسته ی من از صابون کف است!
- سقف آرزوهایم ایزوبام است!
- صابونِ تورم کف قیمت را هم در آورد!
- بهرام که گور گرفتی همه عمر دیدی که چگونه پلنگ هم گرفت!
- همه برایت سر و دست می شکنند من دل می شکنم!
- در جنگ ستارگان حق همیشه با مشتری است!
- با شکست نور تاریکی نور افشانی کرد!
- با شکست نور از نوشهر داور منشوری شد!
- قبل از آنکه گور به رویم آغوش بگشاید من خود دل به خاک سپرده ام!
- خودم را به امانت به خاک سپرده ام، تا تو بیایی من زنده به گورم!
- به بی دست و پا اگر کسی پا بدهد باز دستیابی برایش مشکل است!
- پا می شوم تا به دستت آورم، منِ بی دست و پا!
- آهای بی دست و پا دنبال پا باش دستیابی مشکل نیست!
- رشته ها را پنبه کرد، پهلوان پنبه!
- با خیانت گلبول های سفید دریچه های قلبم را گشودی، اکنون سلطان قلبم تو هستی!
- از خود بی خود شده ای را آینه به خود آورد!
- از کار که بی کار شدم مغزم هم دیگر کار نکرد، با اجاره بالاخانه زندگی می گذرانیم!
کاریکلماتورهای شطرنجی
- سربازی دو اسبه قلعه ی پرتغالی ها را گرفت، پادشاه پرتغال مات ماند!
- شاه مات بود که فرزندش به کیش رفته!
- شاه را از هر طرف کیش دادند تا به قلعه برود!
- شط رنج می برد از کم آبی، راهش سد شده بود!
- کج می نشیند و راست می رود سرباز کج اندیش!
- رخ در نقاب خاک کشید، سربازی که مقابل قلعه ی شاه رخ نشان داد!
- شاه رخداد وزیر کُشان راه انداخت تا اسب سیاهش را از دست ندهد!