سری هشتاد و دوم از سیبیل نوشت ها
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی
_افتاده می شوند آدم های بلند پرواز.
_دستاوردم،کاسه ی گدایی بود.
_ترش رو می شوند در گرما آدم های ماست.
_آدم پرتی بود،در مناطق دورافتاده پیدایش کردیم.
_از شدت درد،پی همدردم.
_به دنبال یار بود ترسو،برای رفتن به دیار باقی.
_پنجره ی نگاهت را بستی،چشم اندازم کور شد.
_نفس راحتی کشید قفس،بعد از مرگ پرنده.
_انگشت به دهانم کرد،دست روزگار.
_دور پرگار می چرخید،بعد از مصرف روان گردان.
_سر افکنده کرد آفتابگردان را،ابر.