کاریکلماتور : قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه
کاریکلماتور: قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه سری هشتاد و هفتم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _خونم را کثیف می کند،آدم…
کاریکلماتور: قابل رویت نیست شب هنگام، آدم روسیاه سری هشتاد و هفتم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _خونم را کثیف می کند،آدم…
سری هشتاد و ششم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی _قفل می شوم روی زندگی تا آدم های کلیدی زندگی ام را پیدا کنم….
سری هشتاد و پنجم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _شب ها بیرون نمی رفتم،تا ریخت ماهش را نبینم. _وارد بازی های کثیف…
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی سری هشتاد و چهارم از سیبیل نوشت ها _خط دفاعی تیم فوتبال مان،خرچنگ و قورباغه بود. _آدم چسبی بود،اما به دل…
سری هشتاد و سوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _راه به جایی نبردم در کهکشان راه شیری. _آرایشگر باعث شد مشتریانش برای…
سری هشتاد و دوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _افتاده می شوند آدم های بلند پرواز. _دستاوردم،کاسه ی گدایی بود. _ترش رو…
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی سری هشتاد و یکم از سیبیل نوشت ها _تدارک به درک رفتن اش را می بیند، معتاد هر شب. _نرخ بیکاری…
سری هشتادم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی _در سرازیری عمر،سربالایی مشکلات را طی می کند،بازنشسته. _با کمترین حقوق به ریاکاری پرداختم. _قشقرق راه…
سری هفتاد و نهم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _با تو سری سر به زیر می کنند دانش آموزان سر به هوا…
سری هفتاد و هشتم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _از خانه تکانی خسته نمی شود،لاک پشت. _باعث ناشنوایی دستگاه شنود شد،مأمور تازه…
سری هفتاد و هفتم سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _خاک خرید تا راحت تر کارهای خاک بر سری انجام دهد ساده لوح. _عینک…
سری هفتاد و ششم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _در قلب مردم خانه کردم تا بی خانمان نباشم. _بشکن می زند بزن…
سری هفتاد و پنجم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی _در قبرستان رها کردم،آدمی که سوهان روح بود. _برای اینکه حمل بر خودستایی…
سری هفتاد و چهارم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _با پرنده ها همنشینی کرد، دلی که هوایی شد. _با دیدن سه…
سری هفتاد و سوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _پاجوش پیری است،عصا. _قمر را در دانشگاه دید می زد،دانشجوی هوافضا. _کار…
سری هفتاد و دوم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _عزادار می شود موش خرما،برای نخل سوخته. _ثابت قدم نمی شود کسی،روی…
سری هفتاد و یکم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به ورزش ذهنی روی می آورد،تن پرور. _به کشتن داد موریانه ها…
سری شصت و نهم از سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به روز رسانی می شود، مشکلات فقرا. _خط کش ام شکست، کج…
سری شصت و هشتم از سیبیل نوشت ها_مجموعه بیست و پنجم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _زود پرپر شد، آرزوی پرنده فروش. _با آمپول هوا،…
سری شصت و هفتم از سیبیل نوشت ها_مجموعه بیست و چهارم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به ساختمان بدنش می رسید، برج ساز. _در کانون…