زنبور تریاکی، عاشق گل خشخاش بود.
کاریکلماتورهای حدیثه شریفی
- چه انتظار از وفای روزگار وقتی زمین خودش را هم دور میزند.
- اکثریت پرندهها بلند پروازند.
- چون آس بود، چکاش پاس نشد.
- فردوسی برای نوشتن شاهنامه، هفتخان رستم را طی کرد.
- تا خودش روشن شود، دلم را سوزاند.
- تا طناب و صندلی دست به یکی کردند، دستی از دنیا کوتاه شد.
- از وقتی گاوها نان خشک میخورند؛ نان خشکی محلمان نانش در روغن است.
- زنبور تریاکی، عاشق گل خشخاش بود.
- هیچ آژیری حق السکوت نمیپذیرد.
- جالب اینجاست که “حرف حساب” دو کلمه است!
- بالا آمدن روی سگ، ناشی از خریت است.
- بهقدری حافظهاش قوی بود که گورش را گم نمیکرد.
- دریای بخیل کسی را سیراب نمیکند.
- ماشین زمان از نبود بنزین، باک ندارد.
- ماهی آکواریوم، اقیانوس را سراب میدانست.
- هیچ میماند از من، وقتی خودت را تفریق میکنی.
- با رودست خوردن، زیردست شد.
- وقتی آرامی، قرار میخواهم چه کار؟
- عاشق ترزیقاتچیام که ابتدا جوالدوزی به خودش بزند.
یک دیدگاه
ابوالقاسم صلح جو«پیرسوک»:
درود برشما خانم شریفی
مهمترین مشخصّهٔ کاریکلماتور طنز است، اگر کاریکلماتوری طنز نداشته باشد، فقط یک جملهٔ عادیست، حتی اگر همهٔ مشخصات دیگر را داشته باشد مانند موجزبودن و…..