menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

بهمن رضایی در سلول گفت و گو

کتاب مروری بر زندگی و آثار «بهمن رضائی» رونمایی شد

گالری مژده با همکاری موزه هنرهای معاصر شنبه دوم دی ماه میزبان مراسم رونمایی از کتاب مروری بر زندگی و آثار «بهمن رضائی» شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از ایران آرت، مراسم رونمایی از کتاب آثار این هنرمند با حضور مژده طباطبایی (مدیر گالری مژده)، دکتر دادور، (استاد تمام دانشگاه تهران و استاد ادبیات فرانسه و ادبیات تطبیقی)، بهمن نامور مطلق، (نشانه‌شناس)، دکتر اطواری، (دانشیار دانشگاه شهید بهشتی) و منوچهر نیازی و جمعی از هنرمندان برگزار شد.

در ابتدای مراسم فیلمی با عنوان «تمام زندگی من» به کارگردانی مهدی رضاخانی و تهیه‌کنندگی مژده طباطبایی درباره زندگی‌نامه بهمن رضائی و کارنامه‌ هنری‌اش پخش شد.

مژده طباطبایی، مدیر گالری مژده پس از پایان پخش فیلم در سخنانی اظهار کرد: «بارها توضیح داده شده که چرا گالری مژده بر روی انتشار کتاب‌های حوزه تجسمی با همکاری موزه هنرهای معاصر تهران همکاری می‌کند. در ادامه فعالیت‌های پژوهشی که گالری مژده درباره هنرمندان کشور دارد، این بار بعد از مهدی سحابی به معرفی بهمن رضائی پرداختیم.»

او ادامه داد: «دلیل پرداختن به این هنرمند اساسا خود کاریکاتور بود و اینکه در سرزمین ما علی‌رغم سابقه‌ طولانی این هنر، کمتر به آن پرداخته شده است. پس از جلو رفتن کارهای پژوهشی به این نتیجه رسیدیم که بهمن رضائی آنگونه که باید و شاید به دنیای هنر معاصر و به خصوص نسل آینده شناخته نشده‌اند. ضرورت شناساندن این هنرمندان برای بخش فرهنگی گالری مژده جزو اولویت‌ها بود و به همین دلیل با همراهی منتقدان و اساتید دانشگاه کار را شروع کردیم.»

مدیر گالری مژده اضافه کرد: «صفحه‌آرایی و گرافیک انجام و تعامل با موزه هنرهای معاصر شکل گرفت. این وسط استاد بیمار شدند و علی‌رغم استرسی که به کل مجموعه وارد شد، امروز اینجا هستیم و هدفمان محقق شده است.»

او در ادامه جمله‌ای از بهمن رضائی خواند و از سخنرانان مراسم دعوت کرد تا به بررسی تخصصی آثار بهمن رضائی بپردازند: «فرق طنز با جد این است که طنز جدی‌تر است و هدف طنز رسیدن به عدالت اجتماعی است.»

با نبودِ «رستم» مواجه هستیم

دکتر دادور، استاد تمام دانشگاه تهران و استاد ادبیات فرانسه و ادبیات تطبیقی به‌عنوان اولین سخنران به بررسی آثار این هنرمند پرداخت.

او با اظهار تأسف از اینکه اولین بار است بهمن رضائی را از نزدیک می‌بیند، گفت: «قرار است راجع به بهمن رضائی و آثار او صحبت شود و باز کردن سرِ صحبت درباره این موضوع سخت است. وقتی صحبت از کاریکاتور می‌شود، تقریبا همه می دانند که راجع به چه چیزی صحبت می کنیم و بلافاصله ذهن به سمت یک تصویر غلو شده درباره یکی از مسائل اجتماعی می‌رود و هر انچه که تصویر ریزه‌کاری بیشتر داشته باشد، درواقع ما بیشتر به مخاطب عام نزدیک می‌شویم و او بلافاصله متوجه میشود که راجع به کدام مسأله اجتماعی صحبت میشود. ما این موضوع را در آثار اغلب کاریکاتوریست‌های ایرانی می بینیم.»

دادور ادامه داد: «هرچه که ما از این خطوط و ریزه‌کاری‌هایی که یک تصویر را نشان می دهند، دورتر شویم و خطوط ساده‌تر شوند و بیشتر ما را به تفکر دعوت کند، فکر می‌کنم به سراغ مخاطب خاص می رویم. مخاطب عام خیلی زود تصویر را می گیرد، دوست دارد آثاری ببیند، بخندد و بعد از آن خنده احتمالا اندیشه می کند اما درمورد دوم که بخشی از آثار استاد رضایی را شامل می‌شود؛ یعنی تخت جمشید، فرش و مسأله مرگ که آن را یک مرثیه برای از دست رفته‌ها می دانم، اینجاست که مخاطب با نگاه کردن به تصویر نمی‌خندد. اینجا اول به تصویر نگاه می‌کنیم، می‌اندیشیم و در نهایت به یک طنز می رسیم و قریب به یقین این یک طنز تلخ از آن چیزی است که شاهدش هستیم و تماشا می کنیم. خطوط هویت کاملا مستقل دارند. شخصا بسیار تحت‌تأثیر آثار ایشان با موضوع تخت‌جمشید قرار گرفتم. باتوجه به رابطه ادبیات و هنر، من رستم را در کارهای این هنرمند انتخاب و فکر کردم که رستم شاید مناسب‌ترین قهرمان اسطوره‌ای ما باشد که از تاریخ آمده است.»

او با اشاره به اینکه درباره آثار بهمن رضائی با موضوع فرش نیز سخن خواهد گفت، اظهار کرد: «ما امروز با نبود رستم مواجه هستیم. چیزی که امروز می بینیم درواقع نبود و جای خالی رستم است. برای اینکه دیگر شاهنامه کتاب بالینی ما محسوب نمی شود. امروز دیگر شاهنامه را نمی خوانیم و بخاطر همین از آن دور افتادیم و بخاطر همین جای رستم را خالی می بینیم. نقالی‌ها هم موردی شده‌اند ولی آن نقالی که رستم را مرتب به یاد ما می‌آورد هم در سال‌های اخیر از دست دادیم. برای همین است که من عقیده دارم در بخشی از آثار استاد از دست‌رفته‌ها را می بینم و تأسف می خورم. در یکی از تابلوها ما رستمی را می بینیم که تلویزیون نگاه می کند و صاحب خانه‌ای که تلویزیون نگاه می کند خوابش برده و این رستم است که کانال را عوض می‌کند.»

او ادامه داد: « در یک تابلو دیگر از آثار استاد رستم از جلال و بزرگی خودش خارج و تبدیل به کسی شده که یک تلفنی زنگ خورده و او تلفن را به شخصیتی می دهد که در تابلو مقابل ایستاده و درواقع کاری است که هرکسی می تواند انجام دهد و شاید در شأن رستم نباشد که این کار را انجام دهد. در یکی دیگر از تابلوهای استاد رضائی زیبارویانی هستند که می توانیم رد آنان را از شاهنامه دربیاوریم. درست در مقابل کسانی که جلوی تابلو قرار گرفته‌اند، یک مرسدس بنز آخرین مدل ایستاده و منِ مخاطب حس می کنم این دختران زیبا تردید دارند از تابلو بیرون بیایند و سوار ماشین شوند و یا همچنان در جایگاه ارزشمند خودشان که در گذشته‌ها داشتند، بمانند. در ادامه باید به تابلو دیگری اشاره کنم. در یکی از این آثار رستم واکنش نشان می‌دهد و این خیلی خوب است چون یکی از کسانی که آمده و تابلو را تماشا می کند خیال دست درازی به تابلو را دارد و اینجاست که رستم با گرز از خودش، تابلو، هویت و موقعیت خود دفاع می‌کند. در یکی از آثار دیگر که مربوط به رستم است ما در یک نمایشگاه هستیم و رستم از تماشاچی‌ها عکس می گیرد، معنی که از این تابلو دراورده‌اند این است که ما معمولا عکس گرفتن را برای یک پایان در نظر میگیریم. پایان یک جشن عروسی، یک مراسم رسمی این عکس گرفته می شود تا در آینده وقتی این عکس را نگاه می کنیم یادمان بیاید در فلان تاریخ و مکان گرفته شده و یادگار یک لحظه است و در اینجا می بینیم که رستم عکس را می‌گیرد. رستمی که باید مرکز توجه باشد و همه از او عکس بگیرند، برعکس شده و درواقع او از تماشاچی‌ها عکس می گیرد.»

او با اشاره به آثار طنز ترسیمی بهمن رضائی با موضوع فرش گفت: «در این آثار شاهد یک فرش هستیم که پیرزنی آن را جارو می‌زند. فرش هم ثروت ما ایرانیان محسوب می‌شود و هم هویت‌مان. یک سمت رخش را میبینیم که شاهد این جارو کردن پیرزنی است و یک سمت دیگر رستم را می بینیم که به گرز تکیه داده و دستش را مقابل دهانش گرفته و با بهت پیرزن را نگاه می کند. آن چیزی که من برداشت کردم، این است که رستم نگران گرد و خاک نیست، نگران این است که مبادا از صفحه روزگار حذف شود، مبادا جارو شود و دور انداخته شود و این است که رستم را بهت زده در مقابل کار پیرزن قرار داده است.»

جایگاه خنده و ارتباط آن با کاریکاتور

بهمن نامور مطلق، نشانه شناس و دانشیار گروه فرانسه دانشگاه شهید بهشتی به‌عنوان دومین سخنران به بررسی آثار بهمن رضائی پرداخت.

او در ابتدا گفت: «می خواهم درباره خنده و جایگاه خنده صحبت کنم که کاریکاتور با آن مرتبط است. از همان گذشته‌های دور دوگانه‌های زیادی داشتیم که یکی از آنان خنده و جدی بودن بوده است. در یونان باستان جدیت بر خنده غلبه کرد. وقتی دنیای جدی دنیای خنده را پس می زد دنیای خنده هم انتقام خودش را می گیرد.»

نامورمطلق ادامه داد: «در اسطوره شناسی یونان موموس اسطوره طعنه زدن و شوخی کردن بوده و انقدر با خدایان شوخی می کند که آخر سر بیرونش می کنند. خدای خنده با خدای مرگ و تخریب در ارتباط است. از معجزات زرتشت این است که با خنده به دنیا می‌آید و این درحالی است که همه انسان‌ها با گریه به دنیا می‌آیند اما زرتشت با خنده به دنیا می‌آید و برای همین یکی از روحانیون زمان این امر را شوم می‌پندارد و عقیده دارد که زرتشت باید کشته شود. از نظر زرتشتیان خنده سلاح اهورامزدا علیه دیوان است. به همین جهت روحانیون علیه زرتشت می شوند. پس تقابل‌هایی میان جدی بودن و خنده داشتن وجود دارد. خنده در حوزه تفکر عقب می نشیند و مجبور می شود در حوزه هنر و ادبیات کار خود را ادامه دهد و بالنده و تاریخ‌دار شود. برای مثال هابز می‌گوید خنده نشانه برتری است. ما به هرچیزی که برایمان خوشایند باشد می خندیم چون خنده یعنی قدرت و برتری کسی که می خندد، اجازه دارد که می خندد چون می دانند خنده یعنی داشتن قدرت. نیچه هم خنده هایش را بیشتر از زرتشت می گیرد چون زرتشت است که راجع به خنده صحبت می کند.»

او اضافه کرد: «اگر بخواهیم جنس خنده را طبقه‌بندی کنیم، خنده خوشمزه داریم یعنی خنده خوشگذرانی اما خنده نقادانه و اصلاح‌گرایانه هم داریم و خنده تمسخر‌آمیز و ویرانگرایانه. خنده مجموعه‌‌هایی دارد که اصولا ادبیات و هنر را به دو صورت جدی و غیرجدی تقسیم می کند.»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «طنز یکی از معیارهای مهم برای سنجش آزادی در یک فرهنگ است همچنان که یکی دیگر از معیارهای سنجش برای فرهیختگی و ادب در جامعه است. بدون طنز یک جامعه به تکرار اشتباهاتش محکوم است.»

معنا‌شناسی آثار بهمن رضائی

دکتر اطواری، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی به‌عنوان سخنران سوم به بررسی آثار بهمن رضائی پرداخت.

او که به همراه سهراب احمدی آثار این هنرمند را به لحاظ معنا و هستی‌شناختی بررسی کرده‌اند، به نتایجی درباره کارهای این هنرمند رسیده‌اند.

دکتر اطواری در ابتدا درباره معنای کاریکاتور گفت: «ابتدا می خواهم درباره معنای کاریکاتور صحبت کنم که به معنی پر کردن و چیزی اضافه کردن است که البته در معنای اغراق نیز هست که وارد زبان فرانسه و انگلیسی شده است و تصاویر با غلو در جهت تولید معنای جدید به کار گرفته شده‌اند. درواقع کاریکاتور یک شیوه برای بازنمایی است که معنایی را به مخاطب منتقل کند.»

او ادامه داد: «کارکردهای کاریکاتور زیاد است که هم می تواند افشا کند و هم می تواند بخنداند و پیامی منتقل کند. همچنین هدف آن می‌تواند آگاه کردن دیگران نسبت به مسأله‌ای باشد که دیگران از آن اگاه نیستند. درباره مجموعه بهمن رضائی مسأله اصلی این است که روابط چگونه معنا تولید کرده‌اند. زبان تصویر و تجسمی باهم به تنهایی تولید معنا نمی‌کنند و زمان زیادی را می طلبد که تمام نشانه‌ها را بررسی کنیم و ببینیم که درنهایت نماد چگونه در این آثار خودشان را نشان داده‌اند. کار دیگر این است که مجموعه آثار را به‌صورت یک ساختار معنادار در نظر بگیریم و بگوییم از بین همه این آثار چه معنایی تولید می شود و این موضوع بررسی ما است. به عبارتی دیگر هنرمند از طریق چه عناصری بیننده را مجاب کرده و حال و گذشته را چگونه بهم پیوند داده است؟»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «مسأله اصلی این است که از آثار این هنرمند یک ساختار دوگانه تولید می شود و یک دوگانه مرگ و زندگی، فرهنگ و طبیعت و من و دیگری وجود دارد. در همه این مجموعه‌ها یکی از این عناصر دوگانه معناسازی می‌کنند. ابتدا مسأله مرگ را در نظر بگیریم که در امتداد زندگی است و به تصویر کشیده شده که پایان زندگی نیست بلکه امتداد زندگی در جهان دیگری است. در صورت مرگ، زندگی جاری است و مرگ و زندگی در امتداد هم معنا تولید می‌کنند.»

او اضافه کرد: «هستی در کارهای بهمن رضائی جریان دارد و از آن معنا تولید می شود. مفهوم زبان در معنای سنتی کلمه از بین رفته و جاری است.آثار هنرمند در بی‌زمانی است و کسی که در بی‌زمانی زندگی کرده باشد، می تواند چنین آثاری خلق کند. تقابل دیگر تقابل فرهنگ و طبیعت است که در نشانه‌شناسی تولید معنا می‌کند. البته ایشان فرهنگ را در تقابل با طبیعت قرار ندادند بلکه بر ارتباط میان این دو تأکید کرده‌اند. از بین مرزها و تقابل‌ها یکی از ویژگی‌های آثار هنرمند است که سعی کرده یکپارچی ایجاد کند. محور زمان برهم خورده و ارزش‌های گذشته وجود دارند اما صورت آنان متفاوت شده است.»

او در آخر نتیجه‌گیری کرد: «روایت‌ها، روایت‌های شدن است که در آن تأکید بر زمان خاصی نیست گویی خود هنرمند بی‌زمانی را تجربه می کند. دیگری کارکرد اساسی داشته و درنهایت هیچ چیز ایستا و ثابت نیست و به عبارت کلی‌تر نامیرایی در آثار هنرمند وجود دارد و حتی معنا هم پویا است و در تمام هستی خودش را نشان می دهد.»

با بهمن در ونک نقاشی می‌کردیم

منوچهر نیازی، فارغ‌التحصیل تاریخ هنر که از دوستان قدیمی بهمن رضائی محسوب می‌شود، به شرح خاطره‌ای با او پرداخت و گفت: «باهم به ونک می رفتیم و نقاشی می کردیم. در رستوران غذا می خوردیم و بعد او به رنگ روغن گرایش پیدا کرد. او به موسیقی گرایش دارد و مدام دوتار می زد. این اولین کتاب او نیست و تاکنون سه کتاب برایش چاپ شده است.»

او اضافه کرد: «کارهای بهمن در حوزه فرش می تواند سورئال باشد و آثاری که از فرش الهام گرفته، خیلی کارهای باارزشی است. کارهای بهمن رضایی باارزش است و کارهایی که از فرش الهام گرفته، سطح جهانی دارد و چه بهتر که امروز ارزش این کارها مشخص شود. هنرمند را باید امروز فهمید نه زمانی که تبدیل به خاک می شویم و می میریم. پیشنهاد می کنم نمایشگاه گروهی از تمام هنرمتدانی که هنوز زنده‌اند در موزه هنرهای معاصر که ستون هنرمندان است سالی یک بار برگزار شود.»

بهمن رضائی نیز پس از رونمایی از کتاب در سخنانی کوتاه گفت: «۵۰ درصد کارها را سهم همسرم می دانم که فضای خانه را آماده نگاه داشت. از بچه‌داری و غذا پختن همه را برعهده گرفت تا من بتوانم در آن خانه کار کنم.»

بهمن رضائی کاریکاتوریست، نقاش، تصویرگر و شاعر طنزپردازی متولد سال ۱۳۱۳ است.

او در دوران فعالیت خود همواره تلاش کرد بود تا کاریکاتور را اثر هنری و فراتر از به تصویر کشیدن یک موضوع خبری و اجتماعی کند.

فیلم گفتگوی جمالی رحمتی و بهمن رضایی در برنامه سلول گفت و گو

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر