سری هفتاد و چهارم از سیبیل نوشت ها
کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی :
_با پرنده ها همنشینی کرد، دلی که هوایی شد.
_با دیدن سه راه دو به شک شد،دوشاخه تلویزیون.
_یتیم هستند جوجه های ماشینی،در بدو تولد.
_بعد از باخت،با مگس کش به جان بوکسور مگس وزن افتاد مربی.
_به کشیدن طرح های ترافیک روی آورد،طراح بیکار.
_با بدجنسی دست نوازش بر سر آدم برفی کشید،خورشید.
_دستم که شکست،دست به سینه ام کرد دکتر.
_در تور گردشگری گرفتار شد،عنکبوت.
_نمی توانست سر صحبت را باز کند خجالتی،مجبور بود پای صحبت دیگران بنشیند.
_در بازی سرنوشتم،تماشاگر نما شدم.
_دست خوش تغییر نمی شود،حال آدم ناخوش.
_خودم را گم می کنم وقتی کارهایم بیخ پیدا می کنند.