بیواسطه عاشق شده بود، تا حقّ دلّالی ندهد!
“بیواسطه”عاشق شده بود، تا حقّ دلّالی ندهد! چون دل و دین اش را باخته بود، به بخش پیوند اعضای جهنّم هدایت شد! رنگ پیراهن اش…
“بیواسطه”عاشق شده بود، تا حقّ دلّالی ندهد! چون دل و دین اش را باخته بود، به بخش پیوند اعضای جهنّم هدایت شد! رنگ پیراهن اش…
مدتی پیش مقاله خارجی جالبی درباره ارتباط شخصیت افراد با اتومبیلی که میخرند خواندم. از قضا در آن اشاره شده بود که ایرانیان به ماشینهای…
نترسید، هیچ منبع رسمی حقیقی و حقوقی خصوصی یا دولتی، بلندی شب یلدا را تکذیب نکرده؛ بلکه خود ما کردیم. ما هم که از حیث…
روزی که نخستین کتابم منتشر شد دوستان زیادی آمدند و گفتند یک نسخه از این تحفه حقیر را به ما هم بدهید. وقتی به آشنایان…
گذرنامه گرفتم برای گذر از مشکلات. سری نود و هشتم از سیبیل نوشت ها (کاریکلماتور) به روغن سوزی می افتد آشپز ناشی. خوشبخت جلوه می…
در حال حاضر تقریباً ۱۵ میلیون دانش آموز داریم که در ۱۰۰ هزار مدرسه درس می خوانند که نیمی از این مدارس فرسوده و در…
هنگام خشکسالی، کشاورز در شیارهای دستش گندم کاشت. در زندگی خبر مرگمان زودتر از خودمان می رسد. از بچاپ بچاپ مردم به دستگاه پول چاپ…
سرسبزی درخت خرمالو از پشت شیشه های کثیف و غبار گرفته ی اتاقم به رنگ قهوه ای می زند. درخت خرمالو امسال کم بارتر از…
سیبیل نوشت های سری نود و هفتم بغرنج است دیدن رنج دیگران. از طب کاری ساخته نیست برای تب عشق. خودش را ناکار کرد بیکار….
سیل خانه های تب دار را به پاشویه فرو برد. کاریکلماتور های نائله یوسفی : لوح تقدیرش ساده لوحی بود. راستی را از چوب یاد…
مسابقه بیست سؤالی با اجرای: خود نویسنده شرکت کننده: یک جوان بیست و چند سه ساله، اهل همین حوالی * بفرمایید خواهش می کنم. ۱ـ…
اختلاس بیماری خطرناکی است که بشر در طول تاریخ با آن دست به گریبان بوده است. از آنجا که از دیرباز این بیماری در مشرق…
۱-پاستوریزه “سرخ”می کنم، ماهیِ”شیر”را! ۲- تا زخم”خورد”، معده اش خونریزی کرد! ۳- وقتی با خودم قهرم، به سایه ام اخم می کنم! ۴- گوش می…
استخر چنانچه بهداشتی نباشد، مورد عجیبی است. آدم اگر به آب هم نتواند اطمینان کند که دیگر کلاهش پس معرکه است. خصوصاً آب استخر که…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : در”سه گاه”، نماز می خوانم! فرمان پرایدم “راست” بود، “چپ”اش کردم! هنور مرا بلد نشده بود، مُدام در آغوشم گم…
مُشت بر پیاز ممنوع! انگشتهای دست راستم را مُشت کردم و دستم را بردم بالای سرم و لبهایم را روی هم فشردم و همین که…
جدیت و شوخ طبعی ، دو روی یک سکه هستند؛ هرقدر موقعیتی که در آن قرار گرفتهای، جدیتر و حیاتیتر باشد، به همان نسبت نیاز…
نشاط اجتماعى عالی است! رضا رفیع آخیش ش ش …….مردیم از خوشی! این نشاط اجتماعى هم عجب چیز خوبی بوده است و ما غافل. مدام…
کاریکلماتور : چون خوابم “سبک” است، با وزنه می خوابم! تا از خواب می پَرَم، رگِ خوابم رگ به رگ می شود! از وقتی گوشم…
از نیایش هاى شبانه مادر یک اختلاسگر ! خدایا! خودت می دونی که من با چه بدبختی و خون جگری این بچه را بزرگش کردم….