عصا، صدای پای پیری است/کاریکلماتورهای بانوی طنزپرداز
عصا، صدای پای پیری است. کاریکلماتورهای حدیثه شریفی از چشم ماه افتاد، ستارهای که زیاد چشمک میزد. آدم برفی نمکگیر شود، میمیرد. همیشه دادگاه با…
عصا، صدای پای پیری است. کاریکلماتورهای حدیثه شریفی از چشم ماه افتاد، ستارهای که زیاد چشمک میزد. آدم برفی نمکگیر شود، میمیرد. همیشه دادگاه با…
زندگی اش پر از سئوال بود اما گوگل هم جوابش کرده بودند… کاریکلماتورهای اصغر رضایی گماری برای پس انداز عشق، دوستت دارمهایم را به نشانی…
سر به سر دیو دو سر گذاشتم دو سر سود کردم! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا *با بی کله سر به سر گذاشت سر به نیست…
با آرزوی رسیدن به تمام خواسته هایتان دعوت میکنم با هم بخوانیم مجموعه کاریکلماتور با کلمه آرزو را به مهر باشید و عشق. ◾آرزو میکنم…
طوفان به دل دریا زد، آب در دل دریا تکان نخورد! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا حرفش زمین نمی افتاد اگر معتقد نبود حرف باد هواست!…
خیابان مهربان کوچه را در آغوش گرفت کاریکلماتور فقر دار ندار است. قطره باران در آغوش دریا بی خود میشود. قلیان تقدیری جز چاق شدن…
با غلطک بدهیهایم را صاف کردم. سیبیل نوشت ها کاریکلماتورهای ۱۱۴ محمدمهدی معارفی _به زور هم به روز نمیشوند آدمهای پیزوری. _در نشیمن خانه ته…
تنها کسی که به کمال رسید همسرش بود! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا آب از آب تکان نخورد، گنداب شد! برای بی دست و پا، دست…
نگاهش «بودار» میشد، وقتی «سیر» نگاهم میکرد! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو گلویش گیر کرده بود، مسلسل سرفه میکرد. تا شورش را درآوردم، فشارش اُفتاد. بهم…
بعضی ها از زیر میزی رد کردن به پشت میز میرسند کاریکلماتورهای نائله یوسفی ماهی گِل خور حق آب و گل دارد. عشق های سرپایی،…
در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی. کاریکلماتور (سیبیل نوشت های) ۱۱۲ _بیکاری تشخیص دادند پزشکان، مرگ آدم کاری را. _با دیدن فرصت…
با منع عبور و مرور، مجبوراً به مرور خاطراتم پرداختم. کاریکلماتورها (سیبیل نوشت ها) شماره ی ۱۱۱ _ملال آور است آمال ساده لوح. _در خاک…
روح به قصد دیده شدن با جسم می گردد کاریکلماتورهای بهاره میرشفی روح به قصد دیده شدن با جسم می گردد. عنکبوت بداهه تار می…
نانش در روغن افتاد «نان روغنی» فروش شد ! کاریکلماتور حسین مقدسی نیا * نانش در روغن افتاد «نان روغنی» فروش شد ! * وقتی…
کرونا را دست به دست نکنید دست به سر کنید. کاریکلماتورهای منظر ابراهیم پور کرونا را دست به دست نکنید دست به سر کنید. با…
بار غمبار غبار زمان را حمل می کند کارگر بی کار. کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی (سیبیل نوشت) _ته دیگ زندگی دیگری است مرده ریگ. _برنج بدجنس…
کاریکلماتور (سیبیل نوشت های ۱۰۷) نویسنده : محمدمهدی معارفی دایر نمیشود زندگی در زمین بایر. در روزگار بی کاری آمار خراب کاری ام بالا بود….
مانکنی میکند در ویترین مزرعه، مترسک جوان سیبیل نوشت ها شماره ی یکصد و یک کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی با آدم بی نوا، هم نوایی کرد…
کاریکلماتور : چون خوابم “سبک” است، با وزنه می خوابم! تا از خواب می پَرَم، رگِ خوابم رگ به رگ می شود! از وقتی گوشم…
ترش می کرد فرهاد ، تا ماست”شیرین”می خورد! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : دست اش بوی عطر می داد، “گل کاشته بود”! ترش می…