menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

در حلقه رندان ۱۳۹

گزارش و اشعار یکصد و سی و نهمین شب شعر طنز در حلقه رندان

مراسم «در حلقه رندان» با حضور جمع کثیری از شاعران و طنزپردازان کشور، یک‌شنبه ۲۵ تیرماه در حوزه هنری برگزار شد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار پایگاه خبری حوزه هنری، تازه‌ترین شب شعر طنز «در حلقه رندان» با حضور و اجرای داریوش کاردان مجری، گوینده و برنامه ساز رادیو و تلویزیون برگزار شد. کاردان در آغاز مراسم با گلایه از اینکه برخی با برگزاری برنامه های هم‌زمان با برنامه «در حلقه رندان» تلاش می‌کنند تا از مخاطبان این برنامه بکاهند، اظهار کرد: حتی اگر این برنامه ۳ نفر مخاطب داشته باشد، من اجرا خواهم کرد و به حضورم در شب شعر «در حلقه رندان» افتخار می‌کنم.

این مراسم با حضور شاعرانی از استان قم برگزار شد. حجت الاسلام سید محمد حسینی یکی از مهمانان قمی «در حلقه رندان» بود و در شعر خود شوخی با مدیرانی کرده بود که خود را انقلابی می‌خوانند، اما رفتارشان برخلاف این موضوع است.

عباس احمدی در هجو محمد بن سلمان آل سعود نیز شعری خواند که به شرح زیر است:

این شیخ عرب که زخم کاری دارد

کی جنبه حسن همجواری دارد

پیداست که در توالت قصر خودش

هر روز نشست اضطراری دارد

وی همچنین شعر «لفّ و نشر» خود را برای حضار خواند که در زیر آمده است:

یک شب به هوای طلب فوت و فن شعر

رفتم شب شعری منِ استاد ندیده

تا اینکه از این راه شود شعر تَر من

مطلوب دل و دیده اصحاب جریده

دیدم چه مراعات نظیری است در آنجا

داخل شدم و حیرت من گشت عدیده

مردان همگی خشتک تقوی شده کوتاه

زن ها همگی مانتوی پندار دریده

بر بینی شان تیغ عمل خورده و لب ها

بوتاکس شده همچو انار ترکیده

بی فاصله شرعی اندر بغل هم

سام و سحر و سوسن و ساناز و سپیده

فی الجمله جویدندی و دادند و گرفتند

آدامس و دل و قلوه، فریدون و فریده

گفتم که عجب لفّی و نشری است مرتب

فردوسی طوسی هم از این سان نگزیده

من غرق تفکر شده بودم که به ناگاه

آهو بره ای همچو گل شاخه بریده

با نیت بد زد به دلم چشمک نابی

گفتم: برو ای شاعره خیر ندیده

از سوی دگر هلهله برخاست به ناگاه

گفتم چه شده؟ – حضرت استاد رسیده

آمد به جلو البته بر دوش مریدان

استاد که در نوع خودش بود پدیده

از مرتبه پشم زده طعنه به گوریل

پیش از جلسه شصت گرم شیره کشیده

می شد به یقین گفت که در مملکت شعر

یک تپه نمانده است که بر آن نپریده!!

تف کرد به چای خودش و خورد مریدی!

کی داده مراد ای پسر، آب طلبیده؟

القصه نشستیم در ان جمع، ولیکن

زان خیل ندیدیم کسی صاحب ایده

ترس من از این بود و یقین داشتم این را

کاین عقده بدل می شود آخر به عقیده

از آن طرف محفل یکدفعه به پا خاست

قرتی بچه ای لاغرک و رنگ پریده

بر هیکل خود کرده تتو عین تتلَو

بر بازوی خود عکس دو تا قلب کشیده

مویش فشن و دور سرش را زده با تیغ

چون مرتع سبزی که در آن گاو، چریده!

بالای تریبون شد و آنگاه چنین خواند:

طرفه غزلی (گرچه خودش گفت: قصیده!)

“ای یار وفا کرده و پیوند بریده

این بود وفاداری و عهد تو ندیده؟

در کوی تو معروفم و از روی تو محروم

گرگ دهن آلوده یوسف ندریده”

من داد زدم: این غزل حضت سعدی است

پیچیدبه خود مثل زن مارگزیده:

گفتا که شکایت کنم از دزدی سعدی!

بر صورت او هم بزنم چند کشیده

گفتم: دهدت عقل، خدا، زد به ملاجم

“رفتیم دعا گفته و دشنام شنیده!

صابر قدیمی شعر طنزی خطاب به اختلاس گران خواند که به شرح زیر است:

به مغز ما فرو کن فکر پوچت را، نه تا این حد

اگر چه ما توقع داشتیم اما نه تا این حد

برای حوری و قلمان چه کردی با دهن‌ها مان

خدا فرموده ارزش دارد آن دنیا، نه تا این حد

شما که اینقدر نازی چرا بر ساز می‌تازی

زدی بر طبل بی عاری، بزن جانا، نه تا این حد

ابوالاطفال تر دامن، رعایت کن کمی لطفن

به تو ای بی‌پدر گفتم بشو بابا، نه تا این حد

تو هم مثل کنه افتاده‌ای بر مال بیت‌المال

در این اوضاع وانفسا بکن از ما نه تا این حد

کشاندی خلق را پایین، کشاندی خویش را بالا

بکش پایین نه تا آنجا، بکش بالا، نه تا این حد

عجب کفشی، عجب ساقی، الا یا ایها الساقی

انا قولتو ادر کاسا و ناولها، نه تا این حد

می یکرنگ حد دارد، دو رنگی تو بی حد است

بزن، جاری کن این حد را، بزن اما نه تا این حد

مهدی فرج اللهی نیز ترانه طنزی از ابوالفضل زرویی نصرآبادی را اجرا کرد.

استاد بانی نیز به شعرخوانی پرداخت و در پایان نیز اجرای استندآپ کمدی کوتاهی داشت.

اکبر کتابدار، نویسنده و پژوهشگر، نیز در سخنانی با اشاره به صنعت تحامق در ادبیات فارسی اظهارکرد: بروز و ظهور گول نمایی و هنجار گریزی در دوره عباسی است. این شیوه در کشورهای دیگر هم مرسوم است. از شخصیت‌های معروف در این حوزه می‌توان از بهلول نام برد.

وی همچنین توضیحاتی درباره آرایه‌ ادبی «تجاهل العارف» ارائه کرد.

علیرضا لبش نیز نثر طنزی را با موضوع گفت‌وگوهای مسافران مترو برای حضار خواند.

رضا احسان‌پور شاعر و طنزپرداز کشور نیز به شعرخوانی پرداخت که در زیر آمده است:

کنسرت نرو جانم! کنسرت خطر دارد

غیر از خطرش ایضاً کنسرت ضرر دارد

بی‌میلی و نازایی، بامیلی و اچ‌آی‌وی

تأثیر فلان‌طوری بر نسل بشر دارد

صد مسأله‌ی جسمی، هم کیفی و هم کمّی

جز مسأله‌ی جسمی، بر روح اثر دارد

کنسرت پر از فحشاست، چون تنبک و تار آن‌جاست

هم ساقی سیمین‌ساق هم مرغ سحر دارد

تا خواهر و مادر هست کنسرت نباید رفت

کنسرت نخواهد رفت هر کس که پدر دارد

کنسرت دقیقاً چیست؟ آلودگی صوتی‌ست!

این حجم فضاحت را کی عرعر خر دارد؟!

کنسرت بد و جیز است چون عامل هر چیز است

بر ریشه‌ی ما، تیشه، بر ساقه، تبر دارد

این وسوسه‌ی خنّاس، بر قلب عوام‌الناس

تأثیر بدی همچون گوساله‌ی زر دارد

آمار طلاق و جرم، بیکاری و الباقی

زیر سر کنسرت است، این‌قدر که شر دارد

«ای لولی بربط‌زن»! این‌قدر نکن شیون

تعطیلیِ کنسرتت اما و اگر دارد؟!

کنسرت اگر جبراً تعطیل شود حتماً

خیر است که از خیرش، مسئول خبر دارد

«هر کو نکند فهمی»، تو نیز نمی‌فهمی

«این کلک خیال‌انگیز» صد زیر و زبر دارد

از زور چماق ای دل! هرگز نشوی غافل

ارشاد به این صورت یک روز، ثمر دارد

مصطفی مشایخی از اراک متن نثر طنزی درباره فرهنگ آپارتمان نشینی خواند.

امید مهدی‌نژاد، شاعر و نویسنده طنزپرداز، نیز شعر تازه‌ای خواند که مورد استقبال مخاطبان واقع شد.

محمد غفاری از قم شعر خود را با موضوع آلودگی هوا و فرید فردوسی شعر خود را درباره روحیه طنزپردازی مردم کشورمان خواندند.

مهران حسینی، عبدالله مقدمی و روح الله احمدی از دیگر شاعرانی بودند که در این مراسم به شعرخوانی پرداختند.

پایان پیام/

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر