در «جوالدوز» کاریکلماتورهای جدید نائله یوسفی را بخوانید
امروز در حال و هوای بهار، در آخرین روزهای سال، کتاب زیبای کاریکلماتور جوالدوز که پر از حال خوب و کلمات بهاری بود به چاپ…
امروز در حال و هوای بهار، در آخرین روزهای سال، کتاب زیبای کاریکلماتور جوالدوز که پر از حال خوب و کلمات بهاری بود به چاپ…
بعضی ها از زیر میزی رد کردن به پشت میز میرسند کاریکلماتورهای نائله یوسفی ماهی گِل خور حق آب و گل دارد. عشق های سرپایی،…
کلیه، در راه سلامتی ام سنگ اندازی می کند کاریکلماتورهای نائله یوسفی پشه ها در بانک خون اختلاس میکنند. آدمهای افتاده، مقام بلند پایه نمیشوند….
همه چیز صفرش خوب است به غیر از آدم که باید بیست باشد کاریکلماتورهای نائله یوسفی وقتی همه ی خط ها را اشغال دیدم خط…
مرغ همسایه غاز است و حقوق من چندر غاز کاریکلماتورهای نائله یوسفی : معشوق، دزدی بود که نگاهش را از من میدزدید هزار پا میتواند…
حساب و کتابم با هم نمی خواند آنها را به کلاس آواز فرستادم کاریکلماتورهای نائله یوسفی فقط دانه ها با خاک بر سر کردن به…
سیل خانه های تب دار را به پاشویه فرو برد. کاریکلماتور های نائله یوسفی : لوح تقدیرش ساده لوحی بود. راستی را از چوب یاد…
تنها آبزی اهل دود و دم، ماهی دودی است! کاریکلماتور نائله یوسفی آدم شسته رفته را باید روی بند رخت پهن کرد. آنقدر سنگشان را…
کتاب پاشویه به قلم نائله یوسفی با طرح های سمیه شوقی و نادیا محمدی کیا در بهار نود و هشت توسط انتشارات اریش در تهران…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : به خواب خرگوشی فرو رفته بودم روباه شکارم کرد. توی لَک بودم که ماهَم بیرون آمد. دست دوستی دراز کردم به…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : دنیا دار مکافات است اما بعضی ها دار فانی را زود وداع می گویند. دنیا هزار رو دارد یک طرف آن…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : مراقب باشید کسی که شما رو از چنگ عقاب نجات می دهد یک کرکس نباشد. نزد ثروتمندان سخن گفتن هم برای…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : یک تخته ام کم بود برای خاطر جمعی، عقلم پاره سنگ نیز برداشت! گدا “کورخوانده” بود، بینایی اش را پزشک تایید…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : بی خواب بودم تا اینکه چک را به حسابم خواباند! آنقدر از سیگار کام گرفت که از دنیا ناکام رفت. از…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : آدم دست تنها، پاهای ثابت قدمی دارد. در جواب حرف دیگران “درآمدم”، بیرونم کردند. برای رفع “غمباد” به خرم آباد رفتم….
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : دارکوب به جان درخت نق می زند. “پای “چیزی را امضا کنیم که بعدا “دستمان” را بگیرد. “آبروی” آب “زیر” کاه…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : شاگرد حاضر جواب غایب بود. زنبور عسل به گل کاغذی دلبسته بود. آدم “سرشناس” به تنش می ارزد. کرم ابریشم به…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : زبان بدنم لکنت دارد. در ونیز زندگی همه نقش بر آب است. امروزه سنگ نبشته جای خود را به سنگ قبر…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : با حرف های دهن پر کن شکم ها سیر نمی شود. بلیط فروش مجانی به سفر آخرت رفت. کودکان روستا روی…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : در دفتر ثبت ازدواج مشق “مهر” می نویسند و در دفتر ثبت طلاق “تیر”می کشند. کله پاچه فروشی محل گردهمایی فرار…