کاریکلماتورهای نائله یوسفی :
- بی خواب بودم تا اینکه چک را به حسابم خواباند!
- آنقدر از سیگار کام گرفت که از دنیا ناکام رفت.
- از بین خط میخی و کوفی خط چشم هایت را برگزیدم.
- “دل شیر”می خواست اما من “بزدل” بودم.
- در “مصاحبه” پرسید سابقه دارید؟ و پاسخ دادم سابقه بیماری قلبی و سرطان.
- دستمزد کارگر پینه بود.
- برای نگاهش حکم “جلب” گرفتم.
- آی باکلاه به جرم کلاه برداری از آی بی کلاه دستگیر شد.
- پرسید : امروز ردیفی؟ گفتم قافیه ام.
- شانس در خانه ام را زد خانه نبودم.
- عشق بیماری همه گیری است اما تا به حال به کسی سرایت نکرده ام.
- در کنار خانه ی دل گودبرداری غیر اصولی ممنوع است.
- معلم گفت : برپا! شاگرد معلول دستش را بالا برد.
- برای آنکه سنگتان را از هم وا بکنید ابتدا سنگ صبور هم باشید.
- از من “بخاری” بلند نمی شد خونم را به “جوش” آوردند.
- صحبتش که گل کرد، پروانه ها دورش جمع شدند و زنبورها به وز وز افتادند.
- برای حفظ ظاهر، “تظاهر” کردم.