سارق بانک سر از پا نمیشناخت،جوراب را سرش کشید!
سارق بانک سر از پا نمی شناخت، جوراب را سرش کشید! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا گور خواب هر شب رَب و رُبش را یاد می…
سارق بانک سر از پا نمی شناخت، جوراب را سرش کشید! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا گور خواب هر شب رَب و رُبش را یاد می…
نگاهش «بودار» میشد، وقتی «سیر» نگاهم میکرد! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو گلویش گیر کرده بود، مسلسل سرفه میکرد. تا شورش را درآوردم، فشارش اُفتاد. بهم…
در طول زندگی اش نتوانست نفس راحتی بکشد، جاروبرقی. کاریکلماتور (سیبیل نوشت های) ۱۱۲ _بیکاری تشخیص دادند پزشکان، مرگ آدم کاری را. _با دیدن فرصت…
تنم را می لرزاند، “بندری”! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو ۱- چیز”شیرین” می خورد فرهاد، وقتی قندش می افتاد! ۲- اشکال “وزنی” داشت شعرم، دوباره”کشیدم”اش! ۳-…
آب شدم وقتی دریادلیاش را دیدم. کاریکلماتور تلخ کامی بعضی آدم ها از شیرین عقلیشان است. بعضی ها هرجا گیر می افتند از دیوار حاشا…
کلیه، در راه سلامتی ام سنگ اندازی می کند کاریکلماتورهای نائله یوسفی پشه ها در بانک خون اختلاس میکنند. آدمهای افتاده، مقام بلند پایه نمیشوند….
همیشه نمک همراه دارم برای ساختن لحظه های پر شور مجموعه کاریکلماتورها (سیبیل نوشت های ۱۱۰) به پادویی می پردازند آدم های دم دستی. گاه…
هر وقت دل چرکین می شد، به دلش صابون می زد ! کاریکلماتورهای جدید حسین مقدسی نیا * برای گردشگران فضایی زمین جاذبه ای ندارد…
پیاده روی ثروتمندان است سقف آرزوی فقرا کاریکلماتورهای سیبیل نوشت شماره ی ۱۰۹ با پرده پوشی ام از پرده دری دیگران جلوگیری کردم. پیاده روی…
هنگام افطار ثروتمند سفره رنگین و فقیر سفره دلش را پهن کرد ! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا * قبض گاز را که دست گرفت، دستش…
در دایره ی هستی، دور زدن ممنوع است کاریکلماتورهای منظر ابراهیم پور بروجنی در دایره ی هستی، دور زدن ممنوع است. اول او را سرِ…
جوجه اردک زشت منقارش را عمل کرد تا شبیه قو شود! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا * با شکفتن یک شاخه گل «همیشه بهار»، بهار همیشه…
به نام پیوند دهنده قلبها و عروق! کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا : * به نام پیوند دهنده قلبها و عروق! * در کله پزی او…
پابرهنگی فرهنگها با کفش اصالت پوشیده میشود کاریکلماتورهای اصغر رضایی گماری : ✓ آنقدر چشم خورده ام که نگاهم از همه سیر است. ✓ تاریخ…
کاریکلماتور (سیبیل نوشت های ۱۰۷) نویسنده : محمدمهدی معارفی دایر نمیشود زندگی در زمین بایر. در روزگار بی کاری آمار خراب کاری ام بالا بود….
با جیب خالی به رستوران رفتم برای هواخوری کاریکلماتورها (سیبیل نوشت ها) شماره ی ۱۰۴ فیک است ترافیک عشقی در دلم. ماتم می گرفتم بعد…
کله پز ، چشم گُذاشت مشتری ها سیر خوردند. کاریکلماتورهای اصغر رضایی گماری کله پز ، چشم گُذاشت مشتری ها سیر خوردند. مردان ، زنان…
در هفت آسمان ستاره ای نداشت، خودم برایش چشمک می زدم! کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو همراه اوّل ام”رژیمی”است، زنگ”نمی خورد”! دستبند نزده بودم، زمان از…
یادداشتی از محمد حسن صادقی درباره کاریکلماتور وقتی روشنفکران اصلاحطلب غربی هم به حقّانیت «اسراف حرام است.» ایمان آوردند، با هدف اصلاح الگوی مصرف، مکتب…