هر وقت دل چرکین می شد، به دلش صابون می زد !
کاریکلماتورهای جدید حسین مقدسی نیا
* برای گردشگران فضایی زمین جاذبه ای ندارد !
* به کسی محل نمی گذارد و نمی گذارد کسی به محل پا بگذارد؛ سگ نگهبان !
* سر به زیر زمین شناس می شود، سر به هوا هوا شناس !
* جان سخت به عزرائیل سخت جان می دهد !
* پایش را از گلیمش دراز تر کرد بهش دست درازی کردند !
* بادش که خوابید تازه بیدار شد، مردی که با توپ پُر آمده بود دعوا !
* از مسئولین دل پُری داشت، توی دلش را خالی کردند شکایتش را پس گرفت !
* کشاورز تنبل کدو می کارد کشاورز تند و تیز فلفل !
* آردی برای بیختن نداشت خودش را آویخت، الک !
* برای گذاشتن پا روی بند، روی پا بند نبود ؛ بند باز !
* اسب های آبی دیمی ازدواج می کنند !
* با دست پس زد، پایش را کشیدم وسط با پا پیش کشید !
* سنگش را به سینه می زد حلقه انگشتری یاقوت را !
* معتاد شعار نمی دهد مرد عمل است !
* هر وقت دل چرکین می شد، به دلش صابون می زد !
* از ماه تابنده بپرس چقدر فاصله است بین ماه تا بنده !
* الکی که آردها را الکی می بیخت آویخته شد !
* باران که بارید خشکسالی از زمین دست شست !
خرید کتاب های طنز با تخفیف باورنکردنی!
* خودش را گم کرده بود به روزنامه آگهی داد !
* وقتی که خودش را پیدا کرد به خودش مژدگانی داد !
* مرداب رودی است که نه دل به دریا زده نه مهرش به دل زمین نشسته !
* قدرت ابر در باروری آنرا ابر قدرت کرد !
* با دستهای آلوده دنبال کار می گشت آب پاکی را روی دستش ریختند !
* به زندگی با همسرش معتاد شده بود تصمیم گرفت ترکش کند !
* با آنکه گوشتش تلخ و چشمش شور بود، شیرین زبانی می کرد !
* پوستش کلفت شده بود اما هنوز دلش نازک بود، بادام جان !
* بغض آسمان که ترکید ابر هق هق گریست !
* رگبار بهاری اشک شوق آسمان است !
* ابر باردار ویار رنگین کمان می کند !
* رود روی زمین حساب جاری باز کرد، زمین رود را در باتلاق پس انداز کرد !
* ز گهواره تا گور مژه بر هم زدن است دخترِ عربِ جاهلی را !
* از کرمانشاه کاک به توس سوغات برد و با یک بغل کاکتوس برگشت !
نویسنده : حسین مقدسی نیا