سری چهل و ششم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی :
_پدر عصبانی با سیلی حرف هایش را گوشزد می کند.
_بعد از شب نشینی، روزها سر پا می ایستاد.
_برای اینکه غذا از دهن بیفتد، با دهان باز غذا می خورد.
_قورباغه با زبان بازی روزگار می گذراند.
_برای استخدام در اداره ی برق به دنبال پارتی می گشت شب تاب.
_ساده لوح برای اینکه از باران تهمت ها در امان باشد چتر خرید.
_با پیام بازرگانی پر شده است، اوقات فراغت بازرگان.
_با زنگ ساعت هم بیدار نمی شود، پای به خواب رفته.
کاریکلماتورهای ۱۳۹۵ :
سری پانزدهم
کاریکلماتورهای ۱۳۹۶ :
ادامه دارد …