سری نود و دوم از سیبیل نوشت ها
کاریکلماتورهای محمدمهدی معارفی
- سوگند خوردم دیگر گرسنه نماندم.
- به دنبال یار به دیار غربت رفتم.
- شخصیت کاذبی داشت،بی شخصیت نمی شد.
- سوراخ دعا را گم کرد مجبور شدم سوراخ دیگری باز کنم.
- تیتراژ پایانی زندگی ام پر از اسم شد در اعلامیه ام.
- زندگی ام عاری از هر یاری بود.
- سقف آرزوهایم پر از پنکه ی سقفی بود.
- ماتم گرفته بود در مقابل حریف شطرنج باز ضعیف.
- در انظار ظاهر نمی شود آدم بدمنظر.
- با کمپوت محبت به استقبال کودکی که کمبود محبت داشت رفتم.
- بعد از باخت به اطرافیانش تاخت بازی کن ضعیف.
- در خشم شخم زد خاطراتش را آدم عصبانی.