کار می کند فکر همسرم در جیبم!
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : در”سه گاه”، نماز می خوانم! فرمان پرایدم “راست” بود، “چپ”اش کردم! هنور مرا بلد نشده بود، مُدام در آغوشم گم…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : در”سه گاه”، نماز می خوانم! فرمان پرایدم “راست” بود، “چپ”اش کردم! هنور مرا بلد نشده بود، مُدام در آغوشم گم…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو : ۱- عمده خر بود، به تنهایی! ۲- در ارکستر سکوت، خواننده فریادهای بی صدایم! ۳- چون خوابش”سبک”بود، با وزنه می…
کاریکلماتورهای پیرسوک (ابوالقاسم صلح جو) : یارای ایستادن ندارم، وقتی سگ دنبال ام می کند! با خط لب اش، روی گونه ام خط قرمزی نوشت!…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-برای”کشیدنِ”یک نفس عمیق، کاغذ کم آوردم! ۲- “نهال”برای”ریشه زدن”، خوابِ تبر می دید! ۳- وقتی ماشه را “چکاندم”، قطره…
یکصد و بیست و هشت کاریکلماتور از ابوالقاسم صلح جو : لبخندم درد می کرد، نان و یخ دوا نمودم! ماضی ام بعید نیست، آینده…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : چون خواب ام”سنگین”بود، نمی توانست از سرم بِپَرَد! آرزویم در اثر پیری درگذشت! آواز مگس را، “تارِ”عنکبوت همراهی می…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱- پشتِ”فرمان”، “قیصر”بود! ۲- با جیب بُری، خیّاط شده بود! ۳- رفتنت، آمدن داشت! ۴- برای سکوت، حنجره پاره…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : فکرش از کار می افتاد، وقتی شکم اش کار می کرد! خنجربین”شانه”هایم، به بُرُس نشست! شایعه “می انداخت”، من…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : “خطّ مقدّم” را، قاب گرفتم! چون دخل و خرج ام باهم”نمی خواندند”، یک فصل کتک مهمانشان کردم! حرف های”ظریف”،…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-تنۀ درخت از سر راه نابینا، کنار رفت! ۲- به شناخت رسیده ام که”سر”از”پا”نمی شناسم! ۳- با من نیآمد،…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : “دل”داشته باشی، عشق”حاکم”می شود! مرا کاشتی، “سبز”شدم! سرهنگ سرِحرف اش، “استوار” شد! به عوض مادرم، ماما مرا به دنیا…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : تنهایی ام گم می شود، وقتی تو پیدا می شوی! وقتی”لگن”اش شکست، آفتابه اش را وقف کرد! آن روی…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : سکوت موریانه، فریاد فروپاشی است! “پایش را خوردم”، نتوانست برود! “حسین”ام، امّا برای”منزوی”شدن، راه درازی درپیش دارم! با شکستن…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : برای آمدنت”شور”می زد دلم و چون آمدی”شش و هشت”! هیچ آرزویم”عملی” نشده، “تَرک” نمی کنم خودم را! تا به…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-برای کشیدن یک نَفَس عمیق، کاغذ کم آوردم! ۲- زخم سرباز کرده اش را به جبهه فرستاد! ۳- با…
جلد دوم کتاب الکترونیکی چاقوی تیغه مخملی در ۱۶۳ صفحه منتشر شد. به گزارش شیرین طنز، جدیدترین کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) که از شهریور…
ابوالقاسم صلح جو* (پیرسوک) : – مدافع حقوق بشر، جلوی دروازه ی زندان، بازی میکند. – بجای گوش ایستادن، به دفاع آخر رفت. – با…
یک جای کارش می لنگید، اخراجش کردم من ( ابوالقاسم صلح جو ) در بیست و سوم مُرداد ماه سال یک هزار و سیصد و…