دنیای مجازی :
با دعوت یک عضو دلارای مجازی
من اَد شدم امسال به اعضای مجازی
هم “پیج” و “اکانتم” عملا ساختگی بود
هم عکس من از “فیک” ترین های مجازی
مهتاب شبی ،” گیفت” کپی کردم و رفتم
در پی وی آن خوش قد و بالای مجازی
“پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد”
از بس که بلایند بلایای مجازی
آوقات خوش آن بود که با دانلود یک پارک
رفتیم به گلگشت و تماشای مجازی
چون پارک دانلود شده هم تحت نظر هست
ما مثل دو تا فرد مجزای مجازی
با فاصله از هم دم یک بوفه نشستیم
خوردیم دو تا ویفر و کوکای مجازی
یک دستفروش آمد و آهسته به ما گفت
دارم علف و شیشه ی اعلای مجازی
هرکس زده یک سر به فضا رفته و حالش
توپ است در آن گنبد مینای مجازی
گفتیم که ما نشئه ی یک بست مسیجیم
خوب است همین حالت زیبای مجازی
ویروس خزی آمد و در کار ارور زد
رفتم به کتک کاری و دعوای مجازی
البته بلا فاصله ویروس کشی شد
با سیلی و کف گرگی و تیپای مجازی
مامور یلی آمد و کت بسته مراد برد
با جرم ولنگاری و بلوای مجازی
در حبس سه شب را به فلاکت گذراندم
پهلوی دو تا شبه هیولای مجازی
هم یار حقیقیم مرا لفت بفرمود
هم دلبر خوش قامت و رعنای مجازی
هیهات که فعال ترین عضو تلگرام
حالا شده این آدم تنهای مجازی
با پیج و اکانتی که معلق شده حتی
در وایبر و دور ترین جای مجازی
شاعر : مصطفی مشایخی