menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

قیمت پسته

با تاجران پسته برفتم ز دامغان،با پسته‌‌ ای که خلق برایش دهند جان

قصیده ی طنز پسته

«قصیده در مدح فخرُ الخشکبار، تاج‌ُالآجیل ، شاهُ‌التنقّلات ، پسته خندان (دامت برکاته)»

با تاجران پسته برفتم ز دامغان
با پسته‌‌ ای که خلق برایش دهند جان

با پسته‌ ای که جاش بوَد روی چشم‌ها
یا کیسه‌های اطلسی سبز پرنیان

در جعبه‌های ضدّ گلوله گرفته جای
هر جعبه‌اش گماشته دارد دو پاسبان

تا در امان بماند از آفات ریزگرد
شاید غبارِ جعبه بروبند با زبان

این پسته نیست پوک چو کلّه‌یْ منِ پَپِه
همقدرِ مغز مختلسان است مغز آن

هر دانه‌اش به ارزش هفتاد جام جم
هر کیلو‌یش به‌قیمت صد گنج شایگان

درّی که یافت می‌نشود در دل صدف
لعلی که نیست خاکخور حجره و دکان

گنجینه‌ای که نیست کلیدش به دست کس
جز رستمی که بگذرد از بین هفت‌خان

دردانه‌ای که بی غم سقف خرید ما
نرخش دلاروار کشد سر به آسمان

همچون معاملات دلار و طلا و نفت
سودای آن تو را برساند به آب و نان

هر کو شنیده قیمتش از دیده رانده سیل
هر کو چشیده مزّه‌اش آب از لبش روان

چندان غنی بوَد که انرژی هسته‌ایش
قاصر کند زبانِ بدن را هم از بیان

البتّه در دو جنگ جهانی قبل هم
در اصل بوده پای همین پسته‌ در میان

ای پوستت ملیح‌تر از جوهر ‌نمک
وی مغزکت لذیذتر از مغزِ گردکان

ای لعبتی که آدمی از کیمیای تو
یابد چو «خضر» زندگی و عمر جاودان

«آدم» فروخت روضهٔ رضوان برای تو
«حوّا» گذشت در پی وصل تو از جنان

بی تو به کعبه ره نبرد هیچ قافله
بی تو به مقصدش نرسد هیچ کاروان

سوداگران خام تو هر جا ‌نشسته‌اند
با آب و تاب ساخته‌اند از تو داستان

بیچارگان از آتش سودات در خروش
بی‌مایگان ز داغ گرانیت در فغان

سرویس گشته است دهان ندارها
تا از تو دانه‌ای بگذارند در دهان

من‌بنده را نبود روان‌طبعِ «فرّخی»
ورنه مدیحه ساختمی بهر تو چنان

این تحفه را به خاطر یک مشت‌پوستت
تقدیم کرده‌ام به جناب تو رایگان

دادم نشان ارادت قلبیم را، تو هم
اینک بده ارادت قبلیت را نشان

این تحفه را پذیر به عنوان برگ سبز
وان پوست‌ها که خواسته‌ام را به من رسان

تا هست در بساط گداییم پوستت
خوش می‌خورم ازآن و مرا‌ است خوشخوشان

یعنی به هرچه می‌رسد از دوست راضی‌ام
حتّی اگر نیرزدی آن چیز یک‌قِران

تا است قیمت تو همیشه صعودی و
تا با دلار و نفت و طلا می‌شوی گران

تا همچو خطّ فقر به ریش منِ فقیر
می‌خندی و نشان دهیَم شست یا فلان

ما را به باد مسخره و‌ ریشخند، گیر
امّا نبند تیز چو دولت به ریشمان

شاعر : محمد حسن‌ صادقی

قیمت پسته از سال ۹۲ تا امروز

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر