پایگاه خبری گُلوَنی جشن انتشار کتاب تاریخ توفیق را در بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات برگزار کرد.
به گزارش شیرین طنز، به نقل از پایگاه خبری گُلوَنی، روز یکشنبه ۱۶ آبان ۹۵ جشن انتشار کتاب تاریخ توفیق در سالن گفتوگوی بیست و دومین نمایشگاه مطبوعات برگزار شد.
در این مراسم که با حضور طنزپردازان نامدار کشور و همچنین علاقهمندان به حوزه طنز آغاز شد، سید مسعود رضوی نویسنده این کتاب، سید علی میرفتاح و اسماعیل امینی سخنرانی کردند. اجرای برنامه را رضا ساکی مدیر مسئول پایگاه خبری گُلوَنی بر عهد داشت.
سیدمسعود رضوی نویسنده کتاب تاریخ توفیق در این مراسم به باستانی پاریزی مورخ بزرگ ایرانی اشاره کرد و گفت: ایشان در کنار علم تاریخ کارهای طنز هم دارد پاریزی همیشه میگفت: طنز را باید جدی بگیریم. بنده هم اعتقاد دارم که طنز باید متولی داشته باشد.
این پژوهشگر در ادامه با اشاره به این که عدم مرجعیت طنز باعث میشود طنز بهصورت شفاهی، هدایت شود، گفت: این مساله باعث میشود که طنز به طرف طنزهای قومیتی، طنزهای رکیک و طنزهای جنسیتی برود و آثار خیلی مخربی را به وجود میآورد.
رضوی با اشاره به این که رکاکت زبانی که خطرناک است اظهار داشت: در مورد هموطنان بزرگوار ما، هموطنانی که از قومیتهای مختلف سالها پشت و پناه هم بودیم، زشتترین حرفها زده میشود و به این خاطر است که در طنز مرجعیت نداریم آخرین مکتب و مرجع طنز، گل آقا بود. او با اشاره به تاریخ طنزنویسی در ایران ادامه داد: ما در تاریخ طنزمان، طنزنویسان زیادی نداریم. اما هزلنویسان ما خیلی زیاد بودهاند. در دیوان وحشی بافقی، دیوان محتشم کاشی یا رساله جلالیه، به رکیکترین و زشتترین طنزها برمیخورید که امکان چاپ ندارند.
انقلاب مشروطیت و پیدایش روزنامه هدیه خاصی برای مردم ایران است. این واقعه نشریات طنزی که دستاورد اروپاییهاست برای ما به ارمغان میآورد. البته ما در مورد نشریات طنز نه فقط اروپاییها، بلکه همسایگان ما در قفقاز هم الگوی ما شدند، به طوری که نشریه نسیمشمال که مهمترین نشریه عامیانه دوره مشروطیت است تحت تاثیر روزنامهای بهنام ملانصرالدین که در قفقاز منتشر میشد بود. تا قبل از انتشار نسیمشمال، نشریات و روزنامههای ما کار طبقات نخبه بود، اما نسیمشمال این حصر را شکست. روزنامه نسیمشمال را در قهوهخانهها یک نفر که سواد داشت، برای عامه مردم میخواند.
رضوی با بیان این که در دوره رضاشاه که بعد از استبداد صغیر نشریات متفاوتی مانند گل زرد و ناهید پیدا میشود گفت: تفاوت این نشریات از آن جهت بود که در طنزشان خیلی سیاسی نیست، اما به مسائل اجتماعی میپردازند. بعد از این دوران میرزا حسینخان توفیق که تعزیهنویس نوحهخوان بود، تصمیم میگیرد یک روزنامه منتشر کند و اسمش را توفیق میگذارد. توفبق تا ۵۰ سال بعد و در سه نسل از خانواده توفیق انتشار پیدا میکند. خانواده توفیق یک مکتب طنز ایجاد میکند. از نظر من طنز ایران مدیون توفیق است. رضوی علت موفقیت میرزاحسین خان توفیق را تعزیهخوانی او دانست و گفت: میرزا حسن خان توفیق سالها تعزیه معروفهای آهنگین را مینوشت و در این کار متبحر شده بود همین باعث موفقیت او بود.
این نویسنده در ادامه با اشاره به تاریخ نشریه توفیق گفت: بعد از دوره رضاشاه، محمدعلی توفیق، پسر میرزاحسینخان مجددا شروع میکند و نشریه توفیق را در آن سالهای متلاطم ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ مجددا منتشر کند. دوره دوم توفیق، دوره خیلی درخشانی است، چون تجربههای خیلی بزرگی آنجا متراکم میشود. یعنی طنزنویسان بزرگ جمع شدند و کارهای بزرگی کردند.
در دوره سوم، پسرعمههای محمدعلیخان توفیق در توفیق کار میکردند و کارآزموده شده بودند، امتیاز روزنامهای به نام روزنامه فکاهی گرفتند در این دوره تیمور بختیار هنوز حاکم نظامی تهران بود در سال ۱۳۳۶ و انها مجددا توانستند نشریه توفیق را به اسم دیگری راهاندازی کنند اما چون بالای نشریه آنها نوشته شده بود که «برادران توفیق این نشریه را منتشر میکنند»، خیلی زود به اسم توفیق معروف شد و بعد این معروفیت کمکم باعث شد که اسم توفیق را مجددا احیا کنند. آنها در کاریکاتور انقلابی بهپا کردند. در این نشریه کاریکاتوریستهای بزرگی مثل کامبیز درمبخش، پاکشیر، غلامعلی لطیفی و… کار میکردند. علاوه بر این آخرین مدیر اجرایی توفیق که بعدها خودش مجوز یک نشریه مهمی را گرفت، کیومرث صابریفومنی، معروف به گلآقا بود که ایشان هم به اسم گردنشکسته فومنی مطالبی در توفیق مینوشت. در یک دورهای از تاریخ طنزنوشتن بسیار دشوار بود، هم در سالهای حکومت رضاشاه و هم در دوره آخر حکومت شاه، یعنی ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۹ توانستند اینها را طنز فکاهی را دوباره به زندگی مردم برگردانند. توفیق باعث شد تصور جدید از طنز داشته باشیم.
رضوی در ادامه با اشاره به مقدمه کتابش گفت: ما سه دوره مهم طنز داشتیم که هر کدام یک نماد داشتند. به نظر من دوره اول، دوره مشروطیت است و نسیمشمال نماد آن است؛ دورهای که طنز یک مقدار وارداتی است و یک مقدار منظوم است و بیشتر مخاطبش هم عامه مردم هستند. دوره دوم، دوره توفیق است، دوره پهلوی است که دوره تجدد ماست و تحولات زندگی ایجاب میکرد که شکل مطبوعات ما هم تغییر کند و دوره سوم هم بعد از انقلاب اسلامی است که نمادش نشریه گلآقا است که گلآقا انصافا خوب دوام آورد. هم بهعنوان یک ستون در روزنامه اطلاعات و هم بهعنوان یک مجله پایا که ۱۳-۱۲ سال منتشر میشد و خیلی ارزشمند بود.
فرید رضوی در آخر با ابراز امیدواری از این که کتابش بتواند یک مقدمهای برای یک نشریه طنز خوب باشد گفت: طنز را جدی بگیریم.
سید علی میرفتاح در این مراسم عنوان کرد: فرق مردم ایران با بقیه ملتها این است که ما یک روحیه طنز و یک روحیه طنازی داریم! این روزنامهنگار با بیان این که ایرانیاین مردم طنازی هستند گفت: مردم ما بسیاری از سختی و مشکلات را با طنز سپری میکنند. او با اشاره به سابقه طنز در فرهنگ ایران گفت: ادبیات ما پر از مفاهیم طنزآمیز است. طنز خیلی آرامتر از آن چیزی است که ما امروز تصور می کنیم که مثلا به یک نکتهای بخندیم. مفهوم طنز وسیعتر است و در بعضی مواقع شیرینیای است که سایه جاری در ادبیات ما است، این در واقع نشاندهنده طنز است.
میرفتاح گفت: با وجود این سابقه تاریخی طنز در ادبیات، روابط اجتماعی و روابط شخصی، کار نظری و کار مطالعاتی، در طنز کم داریم. ما حتی هنوز توافق نظر راجع به معنای طنز نداریم. برای مثال بارها در جلساتی مدیری خواسته طنزپردازان را دعوت کند و بگوید چه میخواهد. بعد از پنج دقیقه صحبتکردن مشخص می شود که مفهومی که از طنز در ذهن دوطرف است متفاوت است و با یکدیگر تفاهم نظر نداریند. این مساله بعضی وقتها منجر به سوءتفاهمهای پرهزینه میشود.
میرفتاح با اشاره به اینکه در مورد تاریخ طنز کسی کار نکرده است گفت: در دوره جدید یک شغل طنزپردازی به شغلهایمان اضافه شد. در گذشته آدمهایی بودند که آکروبات انجام میدادند و از این کارها میکردند، ولی کسی که بگوید من طنزپردازم و مینشینم یک چیزهایی مینویسم که مردم بخوانند، عبرت بگیرند، یا بخندند و… نبود. این از برکت دوره جدید است که باید یا یک دید تاریخی به آن نگاه شود.
این روزنامه نگار و طنزپرداز در ادامه گفت: برای مثال می توانیم بررسی کنیم که، توفیق چقدر میتوانسته موثر باشد، چقدر در خنداندن مردم به معنای روحیهدادن، به معنای اینکه مردم را سرحال بیاورد تاثیر داشته است. . این مسائل میتواند به حاکمیت کمک کند، یعنی اینکه طنز نهتنها مزاحم نیست و موی دماغ نیست و آزاردهنده نیست، بلکه میتواند کمک کند برای کسی که میخواهد جامعه را اداره کند، بداند که این یک قوه، قدرت و ابزاری است که میتواند خیلی از کارها را انجام دهد.
او با اشاره به لزوم تحقیق در رابطه با طنز گفت: می توان بررسی کرد که وقتی گلآقا بود جامعه و مردم چه تفاوتی داشتند. ما باید کار نظری و مطالعاتی کنیم برای مثال کاری که آقای رضوی کرده، یک جای خالیای را پر کرده که هنوز از نظر من خیلی کار دارد.
میرفتاح در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به این که باید به این مساله توجه کنیم که ما مردم بیادبی نیستیم گفت: یک جاهایی ممکن است از نزاکت خارج شویم، ولی بهطور کلی ما آدمهای بیادبی نبودیم و حدمان را میدانستیم و حد شوخیهایمان را میدانستیم. خط قرمز هم نداشتیم و با همه چیز میتوانیم شوخی کنیم، ولی به شرط اینکه بدانیم چگونه باید شروع کنیم. امروز این تبدیل به کینه میشود به یک کینه و اینکه من زجر بدهم، متلک بگویم و نیش بزنم به دیگری و دیگری را بدون اینکه بدانم چرا، آزار بدهم. این شوخیها بعضیهایش سیاسی است. ممکن است بگویم من دلم خنک شد، چون به فلانی زورم نمیرسید، ولی اینها طنز نیست، اینها فحش است و ناسزاست.
برای مثال این اتفاقات عجیبی که راجع به کلاسهای قرآنی افتاده، خوب نیست و فردا یقه ما را میگیرند. اینجا ما قربانی داریم و یک آدمهایی دارند به خاطر شوخیهای نابجای ما قربانی میشوند و فردا اگر اعتقاد به آخرت داشته باشیم، یقهمان را میگیرند و اگر اعتقاد به دنیا داشته باشیم، تاوانش را پس میدهیم.
اینها را باید مراقبت کنیم. مطبوعات باید مراقبت کند. مطبوعات باید چگونه مراقبت کند. باید بنویسند. خب مطبوعات ضعیف هستند، پول ندارند، نحیف هستند، از آنور نویسندههای حسابی در آنها نمیآیند بنویسند، اصلا یک چیز بیمشتری در میآید و از بین میرود. چه چیزی اثرگذار است؟ تلگرام اثرگذار است، اینستاگرام اثرگذار است و امروز حواسمان به شوخیهای نابجایی که می کنیم نیست.در حالی که ما ارث از هزار سال ادبیات داریم. اگر قدرت طنز در دوره مشروطه اینقدر کارایی دارد، هزار سال ادبیات پشتشان است. باید بررسی شود که چرا الان این چنین است، دلیلش همین است که یک بخشیاش کارهای نظری است و بخش دیگرش این است که ما انقطاع تاریخی داریم ، حتی با همین دوره جدید هم انقطاع داریم. با همین پیشینهمان هم انقطاع داریم.
اسماعیل امینی در این مراسم عنوان کرد: هر جا که صحبت از طنز میشود، پای شوخی، مسخرهبازی و جوکگفتن و خندیدن و… به میان میآید که ربطی به طنز ندارد و چیز دیگری است، ولی متاسفانه از آنجایی که دیگر باب شده که هر وقت از طنز حرف میزنند، اشارهای به آنها میکنند. مثلا فرض کنید به کمدینها اشاره میکنند که اینها اصلا ربطی به هم ندارد و کار کمدینها شاخهای کاملا جدا است و چیز دیگری است. دیگر این است که غالبا تصور میکنند که طنزنویس حتما آدم مبارزی است، اینطوری نیست، طنزنویس هنرمند و منتقد است. اما به معنی این نیست که حتما مبارز است، بهخصوص اینکه حتما مبارز سیاسی باید باشد. گاهی شده که یک نفر یک مزخرفی را منتشر کرده و گفته نظرت چیست؟ گفتم خیلی ضعیف است. گفت تو هیچ میدانی که شاعر این کار الان دستگیر شده و در زندان است؟ گفتم باشد، چون دستگیر شده است دلیل نمیشود که هنرمند و کارش هنرمندانه باشد. پس این نیست که طنزنویس باید حتما مبارز باشد، طنزنویس هنرمند است و کار هنری میکند.
این استاد دانشگاه افزود: سالهاست که سیاست برایمان از همه چیز مهمتر بوده و سیاست اینقدر بر ما سیطره پیدا کرده است که نگذاشته به هیچ چیز دیگری پرداخته شود، درحالیکه سیاست در تمام عالم یک جور خادم امور اقتصادی و فرهنگی حساب میشود. یعنی حوزه علم، فرهنگ و اقتصاد، مهمتر از سیاست است. سیاستمداران اینقدر اهمیت ندارند و معمولا آدمهای اجرایی هستند که خیلی آدمهای فرهیختهای حساب نمیشوند. کار اجرایی میکنند، مثل کسی که راننده اتوبوس باشد. در اتوبوس ممکن است استاد دانشگاه باشد، هنرمند باشد، استاد دانشگاه باشد، فیلسوف باشد. آن راننده نمیتواند بگوید یا درباره من حرف بزنید یا به حرفهای من گوش کنید، چون او راننده است. ولی سیاستمداران ما میگویند یا درباره من حرف بزن، یا به حرفهای من گوش کن یا با من مخالفت کن تا از اتوبوس تو را بیندازیم بیرون. درحالیکه تو باید رانندگیات را بکنی، من هم در مورد هر چیزی که دلم خواست، حرف میزنم. تا موقعی که فرهنگ ما تغییر نکند، همین وضعیت را خواهیم داشت. اما اینکه تاریخ چه اهمیتی دارد، تاریخ موجب میشود که ما خطاها را تکرار نکنیم.
امینی با اشاره به دو برهه که فشار سیاست از روی مطبوعات طنز برداشته شده گفت: بعد از دهه ۲۰ و بعد از فرار رضاخان و اینکه حکومت هنوز مستقر نشده بوده و پاسبان قبلی رفته، پاسبان بعدی هنوز مستقر نشده است فشاری بر طنز نیست. یکی هم در مورد سالهای بعد از پیروزی انقلاب تا موقعی که پاسبان بعدی مستقر شود، یعنی دو، سال اوایل دهه ۶۰ یک مقدار رها بودیم. وقتی که رها بودیم، میبینیم که اتفاقا باید کارهای خوبی عرضه شود، چون همیشه دعوای طنزپردازها با روزنامهنگاران این بوده که اختناف نمیگذارند ما کار کنیم. یا اگر یک نشریه طنز را باز کنیم، یک مشت فحش و فضیحت است، یک مشت عصبانیت است. تکنیک و اندیشه تقریبا فراموش شده، متانت فراموش شده، گویی منتظر این بوده است که این پاسبان نباشد تا هر مقدار دلش میخواهد، عربده بکشد و فحش بدهد. بعد مردم تصور کردند که تا موقعی که پاسبان است، بهتر است، برای اینکه یک مقدار مرتبتر مینویسیم. این هم خیلی بد است که کار با طنزنویس واکنش باشد نسبت به تعویض پست پاسبانها. مرحوم نادر ابراهیمی میگفت روزگاری که ما میخواستیم اعلامیه بچسبانیم به دیوار، میدانستیم پاسبانها بیانضباط هستند. پاسبان قبلی که میخواست پستش تمام شود، ۱۰ دقیقه زودتر میرفت، پست بعدی هم ۱۰ دقیقه دیرتر میآمد و ۲۰ دقیقه فرصت داشتیم تا اعلامیهها را بچسبانیم و در این فاصله یک مبارزهای بکنیم. من به نظرم میآید اتفاقا طنزنویس در همان دورهای که پاسبان مستقر است و سر پستش است، با هنرش میتواند چیزی بنویسد که حتی آن پاسبان را به خنده بیندازد، به طوری که او هم مشتریاش بشود.
این طنزپرداز پیشکسوت بیان کرد: دوستان جوان ما که امروزه طنز مینویسند و به لحاظ تکنیکی هم یک مقدار پیشرفتهای خیلی خوبی شده، این را لحاظ کنند که حتما یک مروری بکنند با آنچه که ما در گذشته داشتیم. امروز که خیلی در دسترس هستیم و مثلا فرض کنید تمام دوره توفیق خیلی راحت در اینترنت در دسترس است و میشود به راحتی آن را خواند. برای اینکه ما اگر گسست داشته باشیم و پیشینهمان را نخوانده باشیم، به تعبیر آقای دکتر شفیعیکدکنی، سرزمین اختراع مجدد دوچرخه میشویم، یعنی هر کس برای خودش یک ابتکاری، خلاقیتی میکند، بعد متوجه نمیشود که این قبلا اختراع شده است. ما با ذوقمان مدتی فقط میتوانیم بنویسیم، ولی بعد ذوقمان استمرار پیدا نمیکند و کارمان تکراری میشود. اگر پشتوانه تحلیلی و مطالعاتی نداشته باشیم، ذوق بعد از یک مدت فروکش میکند. من این را بارها دیدهام که خیلی از بچههای باذوق آمدهاند که طنز کار کنند، ولی چون پشتوانه مطالعاتی نداشتهاند، کفگیرشان به ته دیگ خورده است. خواهش میکنم از دوستانی که علاقهمند به طنز هستند و کار طنز میکنند، سردبیر نشریه هستند و مسئول ستون طنز هستند و… اهمیت بدهند به کار طنز. همین که ما بانمک باشیم و نبات هم زیاد داشته باشیم، کفایت نمیکند برای طنزپردازان.
گزارش تصویری : انوشه میر مجلسی