کاریکلماتور : برای آفتاب “گرفتن”، دستکش می پوشم!
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-برای آفتاب “گرفتن”، دستکش می پوشم! ۲- چشمِ ناپاک اش را، حمّام بُرد! ۳- سکوت ام، ترنّم موسیقی بیصدای…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-برای آفتاب “گرفتن”، دستکش می پوشم! ۲- چشمِ ناپاک اش را، حمّام بُرد! ۳- سکوت ام، ترنّم موسیقی بیصدای…
سری چهل و یکم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : پا به خانه ی لامپ دلسوخته نمی گذارد، برق. آسمان به ماه های تقویم حسادت می…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : تنهایی ام گم می شود، وقتی تو پیدا می شوی! وقتی”لگن”اش شکست، آفتابه اش را وقف کرد! آن روی…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : سکوت موریانه، فریاد فروپاشی است! “پایش را خوردم”، نتوانست برود! “حسین”ام، امّا برای”منزوی”شدن، راه درازی درپیش دارم! با شکستن…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : بی خواب بودم تا اینکه چک را به حسابم خواباند! آنقدر از سیگار کام گرفت که از دنیا ناکام رفت. از…
سری چهلم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _برای داشتن فردای بهتر، خوب می خوابم. _همیشه لباس راه راه به تن می کند، وزیر راه. _بیمار…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : برای آمدنت”شور”می زد دلم و چون آمدی”شش و هشت”! هیچ آرزویم”عملی” نشده، “تَرک” نمی کنم خودم را! تا به…
ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : جای سِفت راه نرفته بود که شب برایش دراز شده باشد! دروازه بان، بین دو نیمه گل خورد! دیشب خوابت…
سری سی و نهم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به دنبال راه خروج بودم، تا از فکرش بیرون بیایم. _سرم را از تنم جدا کردم،…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-خرمای گندیده، محصول نخل مرداب است! ۲- هر روز تیک می زنم در سررسیدم، اِرادت ام را به تو!…
کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو (پیرسوک) : ۱-برای کشیدن یک نَفَس عمیق، کاغذ کم آوردم! ۲- زخم سرباز کرده اش را به جبهه فرستاد! ۳- با…
سری سی و هشتم از سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _برای اینکه خواب از کله اش بپرد، برایش بال کشید. _مرد سر…
سری سی و هفتم سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _از زندگی کارمندان غذای حاضری، غایب نمی شود. _با کلمات کلیدی قفل دهان…
هایکو، کاریکلماتور و اساسا مینیمال نویسی از شیوههای نوشتاری است که بی شک تا حدود زیادی با پیشرفتهای علمی و تکنیکی جهان امروز که بیراه…
سری سی و ششم سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _جانماز آب می کشید تا جانمازش تمیز باشد، ساده لوح. _با پنکه، کلاه…
کاریکلماتورهای نائله یوسفی : آدم دست تنها، پاهای ثابت قدمی دارد. در جواب حرف دیگران “درآمدم”، بیرونم کردند. برای رفع “غمباد” به خرم آباد رفتم….
سری سی و پنجم سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _به راحتی شاخ و برگ جمله ها را می زد، باغبان بی سواد….
کاریکلماتورهای محمد آیین پرست : ۱٫ فعل میخورم، هر روز صرف می شود. ۲٫ عزراییل دست از دامن من بر نمی دارد. ۳٫ هوا دو…
سری سی و چهارم سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _پرنده ی آزادی را به سیخ می کشد، دیکتاتور. _دشمن قسم خورده را…
سی و سومین سری سیبیل نوشته ها کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی : _دهان آدم های خاکی را به راحتی می شود گل گرفت. _آدم وفادار…