ما عاشقِ پولیم، خدایا برسانش
یک ذرّه عجولیم، خدایا برسانش
از غصه ملولیم، خدایا برسانش
در حالِ نزولیم، خدایا برسانش
پول است که برّنده تر از ارّه و تیزی ست
چرکِ کف دست است؛ ولی چرکِ عزیزی ست
با پول توانی بخری هرچه که خواهی
هر روز توانی بخوری برّه و ماهی
یک قصر بگیری و کنی شادی و شاهی
یک روز نجاتت دهد از قعرِ تباهی
پول است که برّنده تر از ارّه و تیزی ست
چرک کف دست است؛ ولی چرکِ عزیزی ست
بی پول؛ گرفتاری و در حالِزوالی
در فکرِ غذا هستی و یخچال تو خالی
رفتیم سفر سالِ نو با تورِ خیالی
ای کاش نباشد پس از این مشکلِ مالی
پول است که برّنده تر از ارّه و تیزی ست
چرک کف دست است؛ ولی چرکِ عزیزی ست
بی پول مریضی به خدا رنج و عذاب است
این جسم که جای خودش؛ اعصاب خراب است
دفترچه ی بیمه که خودش یک جکِ ناب است
ای دوست بدان آخرِ این راه سراب است
پول است که برّنده تر از ارّه و تیزی ست
چرک کف دست است؛ ولی چرکِ عزیزی ست
با پول شود هر خر و گاوی متخصص!
یکروزه شود دکتر و استاد و مهندس!
فوراً بنشیند همه جا اول مجلس
هی ژست بگیرد همه جا در حد « بورخِس!»
پول است که برّنده تر از ارّه و تیزی ست
چرک کف دست است؛ ولی چرکِ عزیزی ست
شاعر : امیر حسین خوش حال