درون سفره اش نانِ فرنگی!! وَ چایش توی لیوانِ فرنگی!/شعر طنز
درون سفره اش نانِ فرنگی!!وَ چایش توی لیوانِ فرنگی! شبی در مسجدی بود و به من گفت:مسلمان هم مسلمانِ فرنگی! سواری می دهد هر جا…
درون سفره اش نانِ فرنگی!!وَ چایش توی لیوانِ فرنگی! شبی در مسجدی بود و به من گفت:مسلمان هم مسلمانِ فرنگی! سواری می دهد هر جا…
شعر طنز آجیل : پَر زد از آجیلِ ما بادام… پَرتخمه ماند و پسته های خام… پر میخورم صبحانه را جای ناهاراز درون سفره ی…
ما؛ در به در از کوچه ی معشوق گذشتیمهر شب پکر از کوچه ی معشوق گذشتیم بابا و عموزاده و صدتا خرِ دیگربا درد سر…
ـ بالای همین شهر:بیار فورن! برام استیکِ ویژهدو تا « موکا »، کنارش کیک ویژهواسه راننده ی بنزم که اونجاستببر با پولِ من یک شِیکِ…
خشتکِ شلوارِ او سوراخ شددر فضاهای مجازی شاخ شد حیف با گفتارِ چرت و کارِ پرتپرتماشاگر شده در شهرِ هرت طفلکی در کافه با ژستی…
مناظره ی هشتک و خشتک ! : گفت هشتک به خشتکی که: ببین!زندگی ی تو را کنم شیرین عکس گیرم ز تو؛ شوی مشهورمی کنم…
کودک کار ؛ یخ زده هشتککنجِ دیوار یخ زده هشتک یکنفر با تمام رؤیایشزیرِ آوار یخ زده، هشتک کارگر بینِ پینه ی دستشجنبِ بلوار یخ…
دارم به کله پا شدنم فکر می کنم شب ها به بوی گندِ تنم فکر می کنم غیر از برنج، مرغ، عدس، میوه هم بخر…
چای با هل ؛ به ما نمی سازد طعمِ فلفل؛ به ما نمی سازد پدرم رفت خارج و جان داد آن مسائل! به ما نمی…
ما کمی اقتدار کم داریم در بیابان؛ سوار کم داریم مردِ پر ادعا فراوان و مردِ با افتخار کم داریم صورتک های مُد شده خیلی…
شعر طنز : توی دریا نهنگ هم داریم، در توالت؛ شلنگ هم داریم توی دریا نهنگ هم داریم در توالت؛ شلنگ هم داریم در خیابان؛…
شعر طنز : کفش و مانتو خریده ای قسطی؟ چرخِ خودرو خریده ای قسطی؟ نیست اوضاع اقتصادی خوب کم شده جنسِ عالی و مرغوب نیست…
یکنفر می خواست مامان و نبود! بود میلش مرغِ بریان و نبود خانه ای می خواست با یک رهنِ کم گشت طفلی کلّ تهران و…
می خواهی چه کار؟ بر تنت کُت داری و شلوار می خواهی چه کار؟ توی این آلودگی؛ سیگار می خواهی چه کار؟ جیبمان خالی ز…
اتفاقی عجیب؛ زن بابا طعمِ قلیانِ سیب، زن بابا خسته و پرچروک؛ مامانم خوشگل و دلفریب؛ زن بابا مهربان، اهل خنده، خوش برخورد با کلاس…
یکروز من زیباتر از « گلزار » خواهم شد! در شعر گفتن بهتر از عطار خواهم شد!! هرچند می دانم برایم مشکل است اما یکبار…
بهتر است … خانه ی خالی ز مهمان بهتر است بنز هم قطعن ز پیکان بهتر است گرچه باشد بنز؛ نامبِر وان ولی وانتِ آبیِ…
ساکت می شوم : عمدتن ناچار، ساکت می شوم از سرِ اجبار، ساکت می شوم چون که می ترسم مرا بیرون کنند در محلّ کار،ساکت…
چکه ی دیوار، یعنی ضدحال پاره شد گیتار، یعنی ضدحال روزها هرکس که باشی قبلِ ده گر شوی بیدار یعنی ضدحال چون که بی پولی…
قاطی می کنیم … در محل کار قاطی میکنم هفته ای ده بار قاطی میکنم مثل بابا دیر اگر حاضر شود شام یا ناهار قاطی…