اتفاقی عجیب؛ زن بابا
طعمِ قلیانِ سیب، زن بابا
خسته و پرچروک؛ مامانم
خوشگل و دلفریب؛ زن بابا
مهربان، اهل خنده، خوش برخورد
با کلاس و ادیب؛ زن بابا
عطر دارد همیشه در کیفش
پول دارد به جیب؛ زن بابا
پشتِ بابا غریب مامان و
پیشِ بابا قریب؛ زن بابا
ما همه عشقِ « شب پره » بودیم
گوش می داد « حبیب » زن بابا
هست بابا درختِ پربار و
گشته چون عندلیب؛ زن بابا
پدرم سرفه کرد و زود آورد
بهرِ بابا « طبیب » زن بابا
مادرم پشتِ خاله ام آمد
خواند « امّن یجیب! » زن بابا
مادرم گشت مثلِ « خیراندیش »
شد « مریل استریپ! » زن بابا
شاعر : امیرحسین خوش حال