سری چهل و نهم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی :
_بوی توطئه آمد وقتی دهانش را باز کرد.
_آدم بد شانس از نردبان بالا رفت اما با مخ پایین آمد.
_مداد فشاری، فشارش بالا رفت نوکش شکست.
_آقا جان، جانش را که از دست داد شد آقا.
_رابطه ی سردمان باعث شد، فرزندمان لباس گرم بپوشد.
_در مقابل چشم همه رو سفید از آب در آمد، هندوانه ی کال.
_زیر تختی دریافت می کند در بیمارستان خصوصی، عزرائیل.
_در بازار دنبال کمر همت می گشت، آدم تنبل.
_ماهی عینکی، آکواریوم را دریا می دید.
_در مراسم ختم عکاس سوخت، نگاتیو.
کاریکلماتورهای ۱۳۹۵ :
سری پانزدهم
کاریکلماتورهای ۱۳۹۶ :
ادامه دارد …