کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو :
۱-برای تزریق آمپول خوابیدم، امّا خوابم نَبُرد!
۲- من رنگ”صورتی”را دوست دارم که پودر نزده باشد!
۳- با ترکِ قلیان، “پیپی”شد!
۴- زندانبان ترسید، ادرنالین “آزاد” شد!
۵- مورچه ها دُورفرهاد جمع می شوند، وقتی رویایش”شرین”باشد!
۶- بافریادی، از بلندای نعرۀ سکوت پائین افتادم!
۷- دستم کور می شود، وقتی می خواهم”بریل”اندامت را بخوانم!
۸- خنده ام، درز می کند!
۹- مرا به گریه”رساند”و برگشت!
۱۰- زخم”سرباز”کرده ام را، به جبهه فرستادم.
۱۱- با بینی گرفته، به باغ”فین”رفت!
۱۲- باسیمِ بُگسل، قرعه می کشید!
۱۳- بی”داد”گفته بود، کسی نشنیده بود!
۱۴- میخواستم فیلمت کنم، سناریو ام تایید نشد!
۱۵- “همشیره” شد، پای منقل!
۱۶- “استوار”شدم، وقتی همردیف ام”سردار”شد!
۱۷- به اتومبیل روبازش، روبنده زد!
۱۸- عاشق جنینی هستم که پیش ازدنیا آمدن، دین والدین اش را استعلام کند!
۱۹- فهمیدن رایگان است، امّا برایت گران تمام می شود، بفهم!
۲۰- آنقدر خاکی بود که در خودش دفن اش کردند!
۲۱- درصورت “ماهِ”تو، ندیدم”عکسی”!
۲۲- هر روز حرف های نگفته ام را، گور به گور می کنم!
۲۳- با شعری”سپید”، سیاه اش کردم!
۲۴- با”خامه”ام، نان روزنامه نگاری می خورم!
۲۵- او”چشم خورد”ف من بناگوش!
۲۶- برای”فخرفروشی”، دکّان بازکرده بود!
۲۷- خندان به خیالم، خوش آمدی!
۲۸- درپرتاب سکه”شیر”آمد، دررفتم!
۲۹- “بیدِ”مجنون، چوبِ لیلی را”خورد”!
۳۰- می خواست خودش را”عوض”کند، پوشک نداشت!
۳۱- نقطه”ضعف ام را، درانتهای همین کاریکلماتور گذاشته ام!
۳۲- گزینۀ دستت روی میز بود، گرفتم اش!