– مدافع حقوق بشر، جلوی دروازه ی زندان، بازی میکند.
– بجای گوش ایستادن، به دفاع آخر رفت.
– با چشمان آبی، هوادار پرسپولیس بود.
– برای اینکه شاهد پیروزی باشد، دُماش را به باشگاه هدیه داد.
– فدراسیون شطرنج، به اسب و فیلام غذا نمیدهد.
– توپ شوت شدهام وقتی به “تیر” خورد، پنچر شد.
– با توپ پُر، ترقه میانداخت.
– وقتی تورِ دروازه لرزید، داور بخاری آورد.
– فوتبالیست با دفع ناقص، مجبور به رفتن توالت شد.
– با ژستِ دروازهبانی، مطلب را “میگرفت”.
– شوتِ گلنشدهی فوروارد، غنچه است.
– ضربهی دروازهبان، زیرِ چشم داور فرود آمد.
– همیشه دروازهبان از سیستمِ هجومیِ تیمش دفاع میکند.
– ضربهی زیبای فوروارد، دروازهبان را زشت کرد.
– با خطِ دفاع، گزارشِ ورزشی مینویسم.
– تا فوروارد را تغذیه کردم، آروغ زد.
– دفاع پوششی، مبلّغِ حجاب شد.
– دروازهبان با گل واژه حرف میزند.
– آرایش سرمربی در زمین، شیر پاککن میطلبید.
– با تیراندازی به تیم ملی وارد شد.
– پرستار، پاسِ بریدهی والیبالیست را پانسمان کرد.
– داور، بزرگ بینیام را در آفساید تشخیص داد.
– تا سرشاخ شدند، داور میانجی شد.
– با برف شادی، “بهمن” به دستهی پایینتر سقوط کرد.
– کشتیگیر، زنش را با فن پیچ پیچک، پیچاند.
– فوتبالیستِ شوت، اسیرِ ناداوری میشود.
– برای شناساییِ آنتنِ تیم، تصویرِ بازیکنان را قطع کردم.
– جای فوروارد خالی بود، با توپ پُرش کردم.
– با یک شوت، توپِ باد شده، توفان شد.
– گلِ من با فورواردِ تیمِ حریف ازدواج کرد.
* معرفی ابوالقاسم صلح جو : من در بیست و سوم مُرداد ماه سال یک هزار و سیصد و سی ، از در ورودی این زندگی مجازی به شهر راز ، شیراز وارد شده ام ، ولی نمی دانم در چه زمانی ، برای ورود به زندگی حقیقی ، از در خروجی این زندگی مجازی خارج شده و متولد می شوم. اگر به تناسخ باور داشتم حتماً برای آمدن دوباره به این دنیای مجازی ، جنینی را انتخاب می کردم که بتوانم در زندگی ، استاد پرویز شاپور را تکرار کنم.
دانلود کتاب چاقوی تیغه مخملی (کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو)
دیگر کاریکلماتورهای ابوالقاسم صلح جو در شیرین طنز
کاریکلماتور چیست ؟
کاریکلماتور، عضوی از خانواده طنز به شمار میرود که امروزه بسرعت جای خود را در ادبیات باز و با رشد چشمگیر خود، پیروان زیادی یافته است.
کاریکلماتور، مانند اشانتیونی از یک عطر خوب است و دارای دو ویژگی است: ۱- کوتاهی ۲- وارونه دیدن.
کاریکلماتور، برداشتی است کاریکاتوریستی و ظنرآلود از زندگی روزمره که بیشتر مبتنی بر بازیهای زبانی است، یعنی پیش از آنکه برخاسته از مفاهیم باشد، متّکی به واژهها است که از بکارگیری آرایههای ادبی، به موقعیّت طنز میرسد.
کاریکلماتور، با مخاطب عجول و شتابزده و بیحوصله امروزی که سلیقه او به اقتضای ارتباط با رسانههای دنیای ارتباطات، با صرفهجویی در زمان و کلام، گره خورده است، به سرعت ارتباط برقرار میکند و از این رو، به شدّت روزآمد است. خواجه نصیرالدین طوسی، شعر را کلام مخیّل موزون میداند. اگر این نظر را بپذیریم، کاریکلماتور به شعر پهلو میزند، یعنی کلامی است مخیّل که گاهی وزن آشکار دارد، مانند: «به نگاهم خوش آمدی»، و گاهی موسیقی درونی و گاهی نیز فراتر ازاین تعریفهاست.
عمران صلاحی، شاعر نامدار میگوید: «کاریکلماتور کتابیست که میتوانید آنرا از هر کجا که دلتان خواست بخوانید، حتی از آخر». به کاریکلماتور، طنز کلمات، بازی با واژهها و شوخی با کلمات نیز گفته شده. کاریکلماتور، مخاطبهای آگاه و اندیشمند را با تبسّم، وادار به فکر و اندیشه میکند.
کاریکلماتور، زبان گویایی است که شوخی میکند، میخنداند، به طعنه سخن میگوید و به ناهنجاریها و بدیها شلیک میکند و گاهی ناملایمات و سختیهای زندگی را با طنز تلخ بیان میکند.
کاریکلماتور، در نظر اوّل، مخاطب را وادار به تبسّم میکند ولی چینش و ساختار کلمات و ترتیب واژگان، باعث میشود که دوباره آنرا بخوانید و با تفکری عمیق، وارد لایههای زیرین متن شوید.