menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

رضا رفیع

رضا رفیع : تناسب بین ظرف و مظروف در طنزنویسی ویژگی کار آقای زرویی بود

یک طنزپرداز نقطه قوت طنز زرویی نصرآباد را اشراف وی به متون کهن ادبیات فارسی خواند و گفت: تناسب بین ظرف و مظروف در طنز نویسی ویژگی کار زرویی بود.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری شبستان ، «ابوالفضل زرویی نصرآباد»شاعر، پژوهشگر و طنزپرداز روز دهم آذرماه به دلیل مشکل قلبی از دنیا رفت، وی دارای مدرک کارشناسی ارشد در رشته زبان و ادبیات فارسی بود و از سال ۱۳۶۸ فعالیت مطبوعاتی و فرهنگی خود را آغاز کرد.زرویی با نشریاتی چون گل آقا، همشهری، جام جم، ایرانیان، انتخاب، زن، مهر، کیهان ورزشی، بانو، جستجو، عروس، تماشاگران و… همکاری داشته است. نوشته‌های وی در نشریات با اسامی مستعار ملانصرالدین، چغندر میرزا، ننه قمر، کلثوم ننه، آمیز ممتقی، میرزا یحیی، عبدل و… شناخته می‌شود. درگذشت این طنزپرداز بهانه ای شد تا خبرگزاری شبستان با «رضا رفیع» طنز پرداز به گفتگو بنشیند:

نقطه قوت طنز ابوالفضل زرویی نصرآباد چیست؟

نقطه قوت طنز زرویی نصرآباد اشراف وی به متون کهن ادبیات فارسی است؛ آقای زرویی با آگاهی قالب و محتوا را انتخاب میکرد، قالبی مناسب و متناسب با محتوایی که در نظر داشت، تناسب بین ظرف و مظروف در طنز نویسی ویژگی کار آقای زرویی بود به خاطر همین رعایت تناسب بود که عموما طنزهایش به اثر فاخری تبدیل می شد که ماندگار و تاثیر گذاری می شد.

چرا ابوالفصل زرویی نصرآباد در سال های پایانی زندگی اش کم کار شد؟

یک مقداری از این مسایل شخصی است که نباید تعمیم داد که از فوتشان دیر خبردار شدند، بله خانواده زنگ می زدند جواب ندادند آنها حمل بر این کردند که گرفتار است من هم تماس می گرفتم جواب نمی دادند، این چیزها در همه زندگی ها هست؛ یک مقداری زرویی در این سال ها خودش انگار خودساخته رفتار کرد و فاصله گرفت و فاصله گرفتن شان هم به خاطر گرانی مسکن بود. من شاهد بودم زرویی از اجاره خانه می نالید و تامین اجاره خانه برایشان سخت و مشکل بود، از این به بعد جای سئوال است که چرا یک طنز پرداز که می آیند با افتخار پشت تریبون ها و از او به عنوان عبید زمان زمان ما یاد می کنند به این وضعیت دچار می شود. کسر شان نهادهای فرهنگی جامعه ماست که این آدمی که می گوییم عبید است و مهمترین شخصیت های فرهنگی و ادبی می آیند کنار پیکرش صحبت می کنند، این آدم مستاصل تامین اجاره خانه اش است و به خانه ای که از پدرش در جایی دور از تهران در احمد آباد مستوفی پناه ببرد که از شر اجاره راحت شود، در نتیجه از آن جمع و جماعت های که وجودش لازم است فاصله می گیرد و آدم ها هم به دلیل اینکه دور هستند نمی توانند به دلیل گرفتاری به او سر بزنند، نتیجه تلخ این اتفاق چگونگی مرگ‌ وی در تنهایی مطلق پشت میزی است که محل افرینش آثار منظوم و منثور ماندگارش در این سالها بود، وی به آرامی در غربت و مظلومیت سر بر میز بگذارد و از دنیا برود و بعد از مدتی همه دوستان متوجه بشنوند که ابوالفضل رفت.

پایان پیام/

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر