menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

ماهنامه ی طنز و کاریکاتور خط خطی

خبرنگار یعنی چه یا یعنی که؟

در لغتنامه مرحوم علی اکبر دهخدا، در مقابل واژه خبرنگار نوشته شده است: [خَ بَ نِ] (نف مرکب، اِ مرکب) آنکه کسب خبر می کند و برای روزنامه یا مجله ای می فرستد.
فرق خبرگزار با خبرنگار این است که در اطلاعات روزانه خبرگزار بیشتر به کسانی اطلاق می شود که برای موسسه یا موسساتی که خبر پخش می کنند، چون رادیو، خبر کسب می کند و به آنها می رساند ولی خبرنگار به آنهایی اطلاق می شود که برای روزنامه یا مجله ای کسب خبر می کنند و به مجله یا روزنامه می رسانند.
در همان منبع برای معنای خبر آمده است: آگاهی – آگهی – اطلاع. وقوف.
در نتیجه می توان چنین استنباط کرد که خبرنگار یعنی آنکه کسب آگاهی و اطلاع می کند و برای روزنامه یا مجله ای می فرستد یا اطلاع رسان مطبوعات است.
تا اینجا تعریف لغوی به خوبی و خوشی آشکار می شود؛ ولی آیا چنین شخصی شایسته تقدیر و کارش نیازمند جشنواره است؟!؟
نه جانم، حتما خبرنگار معنایی فراتر از اینها دارد، بالاخره ناسلامتی از زمان مرحوم دهخدا تا الان کلی تعاریف و تعابیر فرق کرده است.
پس باید امروزی ها دست به کار شوند!
خوب! چه کسی امروزی تر از من؟
در نتیجه دستم را روی زانو می گذارم و بلند می شوم که با سر بروم تو عمق کلمه!… و کلمه را بشکافم مثل قاچ دادن هندوانه که فصلش هم تمام شده و ما باز هم دیر رسیدیم!
شکافتن که اصولا کار بزاز و خیاط و جراح است، ما اگر بخواهیم بشکافیم؛ اَممما می شکافیم… در حد شرحه شرحه و جرواجر و بند بند این خبرنگار را از هم جدا می کنیم و بعد می شماریم…
سر آخر حرف هایش را موشکافانه بررسی می کنیم که حرفی باقی نماند.
می خواهیم حرف به حرف خبرنگار را با رویکرد نشانه شناسی به سبک خودمان ترجمان کنیم تا دلیل این نامیدار شدن آشکار شود:
خ: خستگی ناپذیر (خبرنگار باید خستگی را خسته کند.)
ب: بی چشمداشت (چشمداشت هم داشته باشد این حرفه چشمداشتی ندارد.)
ر: راستگو (چون اگر راستگو نباشد به درد سیاستمداری می خورد.)
ن: نیک اندیش (خبرنگار باید نیک اندیش باشد؛ خبرنگاری که نیک اندیش نباشد خبرنگار نیست.)
گ: گرفتار (این دیگه آش کشک خاله است.)
ا: امین (خبرنگار فقط باید امین باشد – بخصوص، اگر سردبیر باشد – حتی اگر اسمش کامبیز یا کیارش باشد.)
ر: رها (آن هم از هفت دولت، چون وابستگی خر است.)
حالا شد! این موجود؛ خستگی ناپذیر، بی چشمداشت، راستگو، نیک اندیش، گرفتار، امین و رهایی در خور تقدیر و گرامیداشت است.
نویسنده : کیارش زندی
منبع : برترین ها به نقل از مجله ی خط خطی – کد خبر: ۱۶۰۶۹۸
chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر