menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

تذکره مولانا جواد رضويان

صابر قدیمی با گریزی به حواشی در حاشیه نوشت :

آن دلبر نمکین، آن “داوِنه” در “پاورچین”، آن بازیگر “شارلاتان”،آن که گذاشته کلاه سر همه مان، حتی “کلاهی برای باران”، آن طناز گوگولی که چسبیده به دلمان “چهارچنگولی”، آن با طوطی برزیلی خویش جی جی باجی، آن عاشق رنگ نارنجی، آن با مرام و مزه و اندِ (endرندان)، مولانا جواد رضویان، بازیگر خنده دار بود و در کژ نمودن لب و لوچه ازخنده استوار!

الا کوه نمک، نامت جواده
جوانمردی، دلت خیلی گشاده

نمکدونی، نمک می پاشی رو ما
به پاش اون ور، نمک اینجا زیاده!

گویند که مدیری کاردان و مهران نام، وی را پاورچین پاورچین “در حاشیه” بنهاد و جواد را خلعت “هاسپیتال باس” یا سرکرده ی مریضستان بخشید. پس از پخش و پلا شدن سریال در جعبه جادویی، جامعه پزشکی دچار آنارشیزم حاد دیالکتیکال شد و تعداد زیادی از دواکر (جمع مکثر دکتر) آمپول و تیغ جراحی به دست، همراه با آمبولانس های مجهز به پرتاب سِرُم را به سمت لوکیشن فیلم برداری و گذاری روانه ساخت؛ طوری که عن‌قریب “حاشیه” و متن را پیوند دهند.
پزشکان شعار می دانند: توپ، تانک، فشفشه، به ما اهانت شده! و خواستار توضیح یکی از مسئولین بودند. همه سر در گریبان بودند که ناگهان،رستم دستان،جوادخان رضویان بیرون آمد و گفت : پزاشکه ی (جمع مکثر پزشک بر وزن فلاسفه) عزیز، این منم، هاسپیتال باس، یعنی این مریض خونه واس ماس، یعنی ماست ماست! ما با هرکی دلمون بخواد شوخی می کنیم، چون تلویزیون واس ماس!
در همین لحظه یکی از پزشکان عزیز مغز و اعصاب عصبی، در کمال خونسردی یک تخت دونفره ی بیمارستان را به سمت وی پرتاب کرد. یکی از دانشجویان ترم سوم دندانپزشکی، بر گردن وی پرید و پس از کشیدن هفت دندان عقل جواد، مابقی دهان و دندانش را اینپلنت نمود. در آن میان یکی از پرستاران حرفی زد که دل رضویان شکست و بلافاصله پرستاری دیگر دلش را با فایبرکافه گلاس گچ گرفت. پزشک گوش و حلق و بینی، گوش و حلق و جزایر لانگرهوس جواد را از بینیش بیرون کشید. جراح ارتپد نیز دست و پایش را به گردنش جا انداخت. آخرین سخن مولانا جواد رضویان به گفته حاضرین این بود: آخه مگه من چه کاره بیدم؟!پس از این سخن، جامعه ی پزشکی در اقدامی مشترک چنان ضربتی بر وی وارد آورد که جا در جا ترخیص شد.
با دیدن این تصاویر، مریدان جملگی پس از گیس کشانی ها و جامه درانی ها، به عضویت افتخاری تیمارستان درآمدند و خود را کلرودیازوپوکسایدیان نامیدند.
منبع : شماره ی 236 نشریه ی نوآوران

chatنظرات شما

یک دیدگاه

  1. صمد آقا:

    پزشکان این مرز و بوم که اینگونه باشند چه توقع می توان داشت از دیگر اقشار کشور.
    ما که خود جزو رانندگان تاکسی هستیم و این همه شوخی و جدی با قشر ما می شودو ازما فیلم ها ساخته اندکه چه جوایزی در چه جشن واره هایی که برنده نشد. حال بیاییم اعتصاب کنیم و بزنیم سرو کله سازندگان را بشکنیم که چه؟کمی جنبه داشته باشیم و شوخی را جدی نگیریم بنشینیم با هم بخندیم.خنده هایی دلنشین.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر