سری چهل و چهارم کاریکلماتورهای محمد مهدی معارفی :
- حس پلنگ بودن داشت، گربه ای که عرق سگی خورده بود.
- گردن بند طبی نمی گذاشت پیش کسی گردن کج کنم.
- ریشه ی فرش را که قیچی کردم، گل های قالی پژمردند.
- تخت دو نفره خریدم تا بستر تنهایی ام بزرگتر باشد.
- از هر نمایی از خودش عکس می گرفت خودشیفته برای خودنمایی.
- خواب از چشم دیگران می رباید،دزد ناشی.
- برای حفظ خودم،محافظ استخدام کردم.
- از آیینه روی گردان شدم، در حسرت دیدار خودم پیر شدم.
- به خودکفایی نمی رسند، آدم های بی کفایت.
- در امتحانات عملی نمره ی کامل می گیرد، معتاد.
کاریکلماتورهای ۱۳۹۵ :
سری پانزدهم
کاریکلماتورهای ۱۳۹۶ :
ادامه دارد …