مرد حتمن دلی خفن دارد
هیکلی پهن و غولتشن دارد
با رفیقان دور و نزدیکش
هر شبانگاه انجمن دارد
می زند نعره های پی درپی
دائمن پنجه ی بزن دارد
یک سبیل کلفت بر صورت
روی سر دسته ی چمن دارد
در دلش نیست ترس از مردن
زیر سر خنجر و کفن دارد
مرد حتی فراتر از اینهاست
توی دستش گلنگدن دارد
تکه می پراند اوهر روز
دائمن فحش بر دهن دارد
چند زن در سراسر دنیا
چند زن در دل وطن دارد
در بغل مه لقا و گل بانو
یا کتایون و یاسمن دارد
یک زمان میرود به ترکیه
روز دیگر سر پکن دارد
مرد بودن که سهل و آسان نیست
چونکه مردی هزار فن دارد
چونکه شعرم رسید تا اینجا
همسرم گفت عزم من دارد
لنگه کفشی به سوی من انداخت
گفت این شوهرم زدن دارد!
اینچنین مرد ناقلا را زن
حق له کردن لگن دارد
http://kajrahe.blogfa.com/
مصطفی صادقی