مصطفى مشايخى :
يك سرى از چيز ها انگار خيلى لازم است
مثل جراحى كه در رخسار خيلى لازم است
پيرهن، كت، ژاكت چينى بخر، شلوار نه
چون كه محكم بودن شلوار خيلى لازم است
موقع رانندگى در جاده آن هم با پرايد
توبه از اعمال و استغفار خيلى لازم است
ديده اى باران كه مى بارد چه سيلى مى شود
پس تيوپى با خودت بردار، خيلى لازم است
تا شتر ديدى، تصور كن نديدى؛ كو شتر؟
اين تصور ها نه يك مقدار، خيلى لازم است
جنگل از آن جا كه سد راه ويلا ساز هاست
لاجرم يك عده جنگل خوار خيلى لازم است
فرم استخدام، خيلى نه، ولى قدرى سماق
تا بمكد آدم بيكار، خيلى لازم است
خر مگس در كوزه خواهد رفت بى زحمت بجنب
مدركت را روى آن بگذار، خيلى لازم است
چون كه ما بسيار حساسيم و كلاً كنجكاو
اى مديران. دادن آمار، خيلى لازم است
مردمان همواره با اميد فردا زنده اند
پس كمى هم وعده در هر بار، خيلى لازم است
اختلاس اين روز ها آن قدر ها هم ساده نيست
چند تا مسوول سهل انگار خيلى لازم است
جنس قلابى به اسم اصل قالب مى كنند
يك حواس جمع در بازار خيلى لازم است
دكترى مى گفت هرگز استخوان از لاى زخم
بر نخواهم داشت چون بيمار خيلى لازم است
شعر هايم بند تنبانى ست آخر از چه رو
فكر كردم درج اين اشعار، خيلى لازم است
شاعر : مصطفى مشايخى
