محسن طاهری میگفت : چند روز پیش به قصد مسافرت زدیم بیرون! تو جاده ماشینی رو دیدیم که یه پیژامه رو بهعنوان سایه بان زده بودن رو شیشهی عقبش!! دست خودم نبود؛ بیتی رو بداهه سرودم و چون به دلم نشست، همونجا تو ماشین از دوستان قند پهلویی دورهی خودمون پیامکاً (!) خواستم هر کدوم لطف کنن یه بیت بهش اضافه کنن… این شد که شد این 24 بیت:
سوژه بسیار است در ایران برای شعر طنز!
فیالمثل جان میدهد تنبان برای شعر طنز! (محسن طاهری)
بستگی دارد بهدست کی ببینی، ناگهان
میشود مضمون همین لیوان برای شعر طنز! (مجتبی احمدی)
ظاهراً در سینما «گلزار» و در ماهعسل،
سوژهی خوبی شده «احسان» برای شعر طنز! (گلنازسادات میرترابی)
سوژهها بسیار و شاعر زیر صدها ذرهبین!
تنگ باشد دائماً میدان برای شعر طنز! (محمود طیب)
یک نفر از شعرهای من کمی رنجیده شد
زیر چشمم کاشت بادمجان برای شعر طنز! (رضی صائب)
من شنیدم باز هم هالو* به زندان رفتهاست
میدهد هر شاعری تاوان برای شعر طنز! (ایمان مرصعی)
آنکه تا دیروز بین دشمنان طنز بود،
میدهد امروز با سر، جان برای شعر طنز! (مجتبی فدایی)
جان که چیزی نیست در این مملکت ای دوستان!
میکنم یارانه را قربان برای شعر طنز! (محمود سلطانی)
آخرین یکشنبهی هر ماه با دستان پر
میروم تا حلقهی رندان برای شعر طنز! (آمنه دولتآبادی)
گر که خواهی طنز تو محکم شود مثل بتن،
هست لازم کیسهای سیمان برای شعر طنز! (علی فروزانفر)
یک سمند و زانتیا، حتی اگر این هم نبود،
کنگره میداد یک پیکان برای شعر طنز!! (محمد رنجبری)
لاف باید زد بسی در طنز فاخر بیدریغ…!
شاعر اکنون رفته آبادان برای شعر طنز! (مهران حسینی)
هر چه شهرستانی باحال بوده بردهاند
بیغذا و پول تا تهران برای شعر طنز! (اسد فرهمند)
للعجب از فیض و شهرام و رفیع و کارشان!
هم نمکدانند و هم قندان برای شعر طنز! (سیدجواد میرصفی)
هر کسی این روزها زور خودش را میزند!
این برای شعر جدی، آن برای شعر طنز! (محسن ایمانی)
توی ایران، بُز هم از بسیاریِ ذوق و ادب،
میشود زنگولهاش جنبان برای شعر طنز! (عظیم زارع)
میبرند از ما در عالم سوژههامان را ملل
آن همه کفار بیایمان برای شعر طنز! (علیرضا اسلامی)
هر زمان که خاطرم غمگین شود از زندگی،
مینمایم دعوت از مهمان برای شعر طنز! (رزیتا کریمی)
خوب میچسبد نشینی روی ایوان یا تراس
در کنار چای با قلیان برای شعر طنز! (اسدالله فهندژ سعدی)
توی آلاچیق دنجی در خیال داغ خود
میکنم گوسالهای بریان برای شعر طنز! (رضا الهامی)
خنده بر هر درد بیدرمان دوا باشد ولی
گشته اکنون درد بیدرمان برای شعر طنز! (محمد نظری ندوشن)
دوستان کلّ قوافی را ز ما کش رفتهاند!
مانده بدپیله بسی حیران برای شعر طنز! (ابوالفضل رنجبر راد -بدپیله-)
آنقدَر گفتیم در وصفش که ملت فکر کرد
هست لابد آیه در قرآن برای شعر طنز! (کوثر پاکسرشت)
جمع شد در یک مکان، شمع و گل و پروانه و
شاعر از بیست و چهار استان برای شعر طنز!! (حسن حاتمی بهابادی)
محسن طاهری
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پینوشت:
* هالو: اسم مستعار محمدرضا عالیپیام
۳ دیدگاه
مرتضی جهانی مقدم:
طنز را در زیر باران دیده ام پس بی گمان
میروم بی چتر در باران برای شعر طنز
مدیر مرتضی جهانی مقدم:
شعر ۲۵ نفره شد…
علی آوند:
هر کسی در شعرهایش لاف مردی می زند
هست پشت پرده ای پنهان برای شعر طنز!