«پرایدیه»
از جفا کم کن وفا کن ای پراید
حاجتی از ما روا کن ای پراید
ما برای خودکشی آماده ایم
تو ولی آخر حیا کن ای پراید
تا به کی باید به ما خدمت کنی؟!
خفت مردم را رها کن ای پراید
قیمتت را ابتدا تعدیل کن
بعد اینقدر ادّعا کن ای پراید
می خورند از سفره ات بسیارها
رازها را برملا کن ای پراید
راستی سایپاییان را هم کمی
در درون خویش جا کن ای پراید
در حوادث طبق آمار اوّلی
جان مولا اکتفا کن ای پراید
از تبار قوم چنگیزی مگر؟!
اعتباری دست و پا کن ای پراید
من نمی گویم که مثل بنز باش
یا به پورشه اقتدا کن ای پراید
عرض من این است که کمتر بکش
بعد از این رحمی به ما کن ای پراید
*
نه تو هم ماشین نخواهی شد برو
چار چرخت را هوا کن ای پراید.
شاعر : حسين گلچين (شكلات الشّعرا)