شعر طنز : مُخم دارای فسفرهای بسیار است
مُخم دارای فسفرهای بسیار است چهل سالی ست کارم کشف اسرار است نخستین بار من بودم که فهمیدم هر انسانی تبش بالاست، بیمار است و…
مُخم دارای فسفرهای بسیار است چهل سالی ست کارم کشف اسرار است نخستین بار من بودم که فهمیدم هر انسانی تبش بالاست، بیمار است و…
ناوک مژگان شال بر نصف سر انداخته ای! زلفِ مش کرده در انداخته ای ! فتنه در دور و برانداخته ای ! کاش یک گشت…
دفتری فول و خوش ویو داری میز شیکی به شکل یو داری مازراتی خریده ای بَه بَه بنز و مزدا تِری نیو داری کبک و…
حذف شد در پی یک وام، کفشم پاره شد، پا حذف شد همچنین اعصابم از پایین و بالا حذف شد بس هوا با هر نفس،…
جام بلا ما شوهرانِ جام بلا سرکشیده ایم نان آوران دیر به منزل رسیده ایم از صبح ازدواج، مرتب؛ نه پاره وقت تا بوق سگ…
مصطفی مشایخی : از آن جایی که نویسنده نمایش های طنز رادیویی هستم، برنامه های طنز رادیو را دنبال می کنم. چند ماه پیش بود…
مصطفی مشایخی : کشاورزی با همسر و پسرش درکنار مزرعه اش زندگی می کرد. او یک سال توانست با استفاده از کودهای شیمیایی و مواد…
شعر زیر از جناب آقای مصطفی مشایخی در بخش اشعار با گویش اراکی “جشنواره شعر طنز اراک” برگزیده شد. صحبت مادر با دختر به گویش…
مصطفی مشایخی : من در یک هنرستان فنی و حرفه ای، درس می خوانم. به همین خاطر، پدرم دوست دارد مرا به شکل آچار فرانسه…
منم که شهره ى شهرم به نان در آوردن / و برج هاى سمج را به آخر آوردن شعر طنز به مناسبت روز پدر منم…
پیش بینی اختلاس امسال کمتر می شود میم -الف، سین -دال، کمتر می شود قفلِ محکم تر سفارش داده اند دزد بیت المال کمتر می…
نویسنده : مصطفی مشایخی پروردگارا … آجیل که ندارم اما میوه ها و شیرینی هایی را که از تعاونی اداره قسطی خریده ام، به تو…
“مهمان سمج” مصطفی مشایخی بارها بر رفتنش اصرار شد اما نرفت راه او از هر نظر هموار شد اما نرفت مدت ویزاى مهمانم که از…
خانه تکانی کمرم را شکست آمد و زد بال و پرم را شکست اول شب ،موقع تعویض لامپ لوستر افتاد و سرم را شکست شستن…
مصطفی مشایخی : بس که ریلکسیم و بهتر در گروپ می رویم از صبح یک سر در گروپ در همایش، بانک، مترو، یا سونا نصف،…
خر مگس خان، خمار شیرینی بود و زد توی کار شیرینی ابتدا زیر زیرکی می خورد نم نمک از کنار شیرینی “پول چایی” به او…
یک رشته از این مساله ها مساله ای نیست این قدر نگویید چرا مساله ای نیست کمبود و گرفتاری و این گونه مسائل عادی شده…
بی تابی بمب، بوی باروت پرواز گلوله تا قناری غم ناله ی فنج ها که هستند مجبوربه کوچ اضطراری اخبار جنون و خون و آتش…
هر کجا سرپاست قلیانی خدنگ دورآن بنشسته جمعی شوخ و شنگ کله ها از دود، کلاً منگ منگ این یکی چپ کرده آن یک بکسوات…
مصطفی مشایخی : با وجود این مادر زنی که بنده دارم ،اصلا ًنمیشه . حتما می پرسید چی نمیشه . رعایت الگوی مصرف و صرفه…