کاریکلماتور های محمدمهدی معارفی
سری هشتاد و هشتم از سیبیل نوشت ها
- همدمم دمدمی بود،روزگار از دمارم درآورد.
- برای به دست آوردن آرا،خودآرایی می کرد نامزد انتخابات.
- به صراف مراجعه کردم،برای ارزیابی زندگی ام.
- باعث حرکات ابتکاری است،بی کاری.
- آدم های پاک دستی هستند ظرفشورها.
- اجازه نمی داد روشنگری کند لامپ،سرپیچ خراب.
- در سرازیری عمر کسی نمی تواند پارک کند.
- در کارخانه ی بازیافت خودش را باز،یافت آدم آشغال.
- نیازی به عینک دودی ندارند،آدم های تیره روز.
- به آلزایمر مجهز است آدم حق نشناس.
- به کمک دکترها زنده نگه داشتم یاد و خاطره ات را.