پوتین جنگ به پا کرد، جنگ پوتین را از پا درآورد!
کاریکلماتورهای حسین مقدسی نیا
ناغافل از خواب غفلت پرید، آب نوشید و دوباره آرمید!
میخ دلپیچه گرفت پیچ شد، پیچ دلش را صاف کرد میخ شد!
در دایره قسمت هر چه دوید به کنج خلوت انس نرسید، صوفی بینوا!
در دایره قسمت شعاع هستی قطری دارد به این کلفتی!
هر وقت مگسی می‌شوم همسرم درِ قفس مرغِ مگس خوار را باز می‌گذارد!
گلاب داد به باغبانی که به گل آب داده بود!
خرابی به آبادی رسید!
گل آب گرفت از باغبان، گلاب پس داد!
پوتیـن جنگ به پا کرد، جنگ پوتین را از پا درآورد!
رفیق گاو میش است!
چون نتوانستند تولید مثل کنند دق مرگ شدند؛ آینه ¬ها ی روبرو!
ابو عطا لقای قورباغه را به عطایش بخشید!
مرهم سوانح و سوختگی العُشاق آب حیاط است!
از زمین به آسمان می ¬بارد، فوّاره!
ابوعطا را به عطایش بخشید، قورباغه هفت تیر کش!
خرچنگ و قورباغه خط ساحلی را زیبا می¬کنند!
