menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

پنجمین محفل طنز نارنجک

پنجمین محفل طنز «نارنجک» با موضوع «استبداد رضاخان» برگزار شد

پنجمین محفل شعر طنز «نارنجک» با حضور جمعی از طنزسرایان قم و مشهد و با موضوع «استبداد دوران رضاخان» در موزه زنده صحن نو برگزار شد.

طنازان قمی میهمان شاعران خراسانی در محفل طنز نارنجک

به گزارش شیرین طنز، به نقل از واحد خبر روابط عمومی حوزه هنری خراسان رضوی، پنجمین محفل شعر طنز «نارنجک» با حضور جمعی از شاعران خراسانی و مهمانانی از شهر قم و محفل طنز «قمپز» شامگاه سه شنبه در موزه زنده صحن نو برگزار شد.

عمده اشعار این شب شعر، با هدف بیان جنایات رضاخان در قیام گوهرشاد و مقابله با تطهیر رژیم پهلوی به موضوعاتی نظیر کشف حجاب، تجددگرایی و غرب‌زدگی و شاعرکُشی و قتل هنرمندانی همچون میرزاده عشقی در عصر رضاخان با بیانی طنزآمیز اما تلخ و گزنده اختصاص داشت.

فرامرز اکبری، قاسم رفیعا، مجتبی فدایی، جعفر خوش‌بیان،مهدی خداپرست، حمید عشقی، منیژه رضوان، هاشم پاسدار و علی سمرقندی از شهر مشهد و حجت‌الاسلام محمد حسینی، محمد غفاری، فرهاد موحدی و سید جواد میرصفی از طنزسرایان محفل «قمپز» از جمله شاعرانی بودند که در این محفل ادبی به شعرخوانی پرداختند که بعضا با گویش‌های شیرین قمی، مشهدی، نیشابوری و… اجرا شد. همچنین مناظره شاعرانه «میرزاده عشقی» و «رضاخان» توسط شاعران طنزپرداز محمد حسین رحیمی و سید امین موسوی از دیگر بخش‌های برنامه بود.

در این مراسم جمعی از مسئولان و فعالان فرهنگی از جمله حجت‌الاسلام نصرالله پژمانفر نماینده مردم مشهد و کلات در مجلس، وحید جلیلی مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی ، محمد کاظم کاظمی عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی و حمید عشقی دبیر انجمن‌های ادبی خراسان رضوی نیز حضور داشتند.

اهمیت گسترش برنامه‌های طنز ادبی در سطح کشور

حجت‌الاسلام پژمانفر ضمن تشکر از تمامی مسئولان و هنرمندانی که پشتوانه کارشناسی و معنوی برگزاری این محفل هستند، گفت: جای خالی چنین جلساتی در سطح کشور به شدت احساس می‌شود و امیدوارم شاهد برگزاری محفل‌های ادبی در تمامی محلات و شهرهای کشور باشیم.

بگذر ز شهان و ناز سلطانی‌شان
وز مایه جاه و دولت فانی‌شان

بر دانه چندیست که گیرند زمور
آرایش مطبخ سلیمانی‌شان (بیدل)

در ادامه، محمد کاظم کاظمی، شاعر برجسته و عضو گروه علمی برون‌مرزی فرهنگستان زبان و ادب فارسی با مطرح کردن بحث شیوه برخورد شاعران مختلف با پادشاهان و اهمیت عبرت آموزی از تاریخ شعر فارسی، به بیان اشعاری در این باره پرداخت و توضیح داد: در طول تاریخ شاهد شاه‌پرستی شاعرانی بودیم که غالبا وابسته به دربار بودند و نوع نگاهشان به مسئله پادشاهی به این صورت بود که شاه می‌تواند خون‌های بسیاری را در راه مصلحتی که مدنظر دارد، بریزد. بطوری که برای مثال سلمان ساوجی در دیوانش می‌گوید:

از عوانان ممالک گردن یک تن بزن
تا خلایق خرمی از خون آن ملعون کنند

پادشاها از پی صد مصلحت یک خون بکن
پادشاهان از پی یک مصلحت صد خون کنند

وی ادامه داد: برخی از شاعران نیز بودند که همچون سعدی، پادشاهان را به عدل و داد نصیحت می‌کنند. مثل این بیت که می‌گوید: به نوبت‌اند ملوک اندرین سپنج سرای/ کنون که نوبت توست ای ملک به عدل گرای. اما در مجموع در تاریخ شعر فارسی شاعران محدودی داریم که از براندازی شاهان بگویند و سرگذشت عبرت‌آموزی از آنان ترسیم کنند که از نمونه‌های درخشان آن می‌توان به ناصرخسرو و سنایی اشاره کرد. اما با این همه تاریخ به ما نشان داده است که همانطور که ناصر خسرو و سنایی و شاعران انقلابی ما گفته‌اند در نهایت دستگاه ظلم پادشاهان برچیده می‌شود.

در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ملک
تیرشان پروین گسل بود و سنان جوزا فگار

بنگرید اکنون بنات النعش وار از دست مرگ
نیزه هاشان شاخ شاخ و تیرهاشان پارپار (سنایی)

در پایان، وحید جلیلی مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی با تاکید بر اهمیت پرداختن هنرمندان به ماجرای قیام گوهرشاد، گفت: قرآن کریم در سوره «شعرا» ابتدا به وصف شاعران می‌پردازد و شاعر مطلوب قرآن کسی خوانده می‌شود که در مسیر دادخواهی با مردم همراه شوند و ماجرای قیام گوهرشاد از مصادیق بارز این دادخواهی است.

وی ادامه داد: در هر شهر بزرگ دنیا اگر در یک شب صدها نفر را کشته بودند حتما ۸۰ سال بعد از آن واقعه به اندازه یک موزه درباره آن واقع اثر هنری تولید شده بود اما تا چندسال پیش در تمام مشهد حتی یک کارت پستال از واقعه گوهرشاد نداشتیم. این حجم از شاهد سانسور،بایکوت و انکار این جنایت در تمام این سالها واقعا عجیب بود. مگر می‌شود انسان هنرمند باشد اما در برابر این جنایات عظیم ۸۰ سال سکوت کند؟ دوستان ما حدود ۱۰۰۰ مصاحبه در اینباره تهیه کردند و خوشبختانه در سالهای اخیر اتفاق خوبی افتاده و هنرمندان نیز وارد این عرصه شدندکه امیدوارم پرده‌برداری از این جنایت با سرعت بیشتری انجام شود.

جلیلی با بیان اینکه رضاخان در این ماجرا گرفتار کید الهی شد، افزود: رضاخان آنقدر سطحی‌نگر و خودباخته بود که با سفر ترکیه تحت تاثیر غرب قرار گرفت و می‌گفت می‌خواهم زن ایرانی را از قید دین آزاد کنم تا بتواند در جامعه نقش‌آفرینی کند و در این راه حاضرم آدم بکشم و سرکوب کنم. اما طنز تاریخ این است که این جنایات را در مسجدی انجام داد که به نام «گوهرشاد» است؛ زنی فرهیخته که چندصد سال قبل در فرهنگ و تمدن اسلامی تربیت شده است. بنابراین در واقع او با این کشتار بیش از هرچیز و پیش از همه، ادعای پوشالی خودش و تمامی غرب زده‌ها را دفن کرد.

بازدید حضار از موزه زنده زیارت و یادآوری خاطرات تلخ و شیرین مشهد آن روزها پایان بخش پنجمین محفل شعر طنز نارنجک بود.

در ادامه یکی از اشعار این محفل را می‌خوانید:

و سلامٌ به شما مجمع خندانیّه
مخلص تک تک تان رند خراسانیّه

بحث نارنجکنا هست ابوسوخته ای
که شبیه است به ابلیسکِ شیطانیّه

سوژه‌ی طنز من الیوم کسی نیست بجز
مردِ مزدور و سیبیلووی ، رضاخانیّه

لعن الله علی روح پدر تف به پسر
بالاخص آن پسر تُخس که مامانیّه

اشک مردم خرَج از کاسه چشمان که شده
دوره اش سخت تر از دوره‌ی اشکانیّه

خواست سامان بدهد خیر سرش امّا شد
اتفاقاً همه جا بی سر و سامانیّه

کودتای سه‌ی اسفند بهمراه قزاق
شد سبب تا بدهد مردکه جولانیّه

لا تقولو که چنین کرد و چنان کرد رضا..
…خانِ لامصّب و بی شوکت و وجدانیّه

راه آهن زدنش مال خودش بود و فقط
برد قاچاق ولی مفتک و ارزانیّه

لا تقولو خلقَ نظم نوین در همه جا
نظم خواهی! سمعَ حامد پهلانیّه

لا تقولو حدثَ استادیوم آزادی
یادم افتاد جوکِ عابد زاکانیّه

رجلٌ فرض بکن یُطعمُ الایتام بسی
اسم او بود ولی بابک زنجانیّه

پاتوق لهو و لعب بود مع الاجنبیون
توی تهران و ری و باغ لواسانیّه

اجنبی باز ابوسوخته ای بود که داشت
ترس از جامعه ی شیخ وَ روحانیّه

عاقبت هم دهنِ اَلپِسرس شد سرویس
البته با مددِ پیر جمارانیّه

کشتن فرّخیِ یزدیِ شاعر بد نیست؟
معَ آمپول هوا داخل زندانیّه!!؟

و ترورهای ازین دست چو میرزاده‌ی عشق
شاعر شهرِ پدر طاهر عُریانیّه

ذهب العُمر الی رو به جلو لاکن حیف
داشت می رفت عقب مملکت هر ثانیّه

رجَعَ مملکتٌ سوی فنا با کمکِ
آن ابو سوخته ی مادرِ قهوانیّه

بر درِ دفتر کارش زدم و گفت اِهمّممم
دفتر کار نگو ، مجلسِ تِرّانیـّه

الْزابت گفت رضا بشکه نفتت چند است!؟
گفت لا حول و ولا قوّه …. مجانیّه…!

مهدی خدا پرست

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر