menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

طبق برنامه خَلق پشت درند!

برنامه ریزی زمان بندی طبق برنامه

طبق برنامه راس ساعت شش

صبح از خواب می شوم بیدار

می زنم غلت توی بستر و بعد

طبــق برنامــه مـی روم ادرار

می خورم شیـر طبـق برنامه

و کمی هم پنیر و نان و خیار

مـی روم بــاز طبــق بــرنــاــه

ساعت هفت و خورده ای سر ِ کار

می نشینم به روی صندلی ِ

چرخدار اداره خوش رفتار

طبـق برنامـه چـای می نوشـم

می زنم حرف با فلان همکار

او بـرایـم لطیفــه هــای خفـن

می کند نقل و بنده هم سرشار

می شوم از نشاط و با لبخند

می کنم یک لطیفه را تکرار

تا بمانـد به ذهـن ِ کودن ِ مـن

آن جُکِ خنده دار وقتِ ناهار

طبق برنامـه ساعـتِ ده و نیـم

می کنم دود یک دو نخ سیگار

رادیو روشن است و می شنوم

طبق برنامـه بخشـی از اخبـار

کـه بنــا بـر گـزارش دولت

دولتِ پر تلاش و دولت یار

می شود کم بها از این هفته

ارزش قیمـت و بهـای دلار

می روم بـاز طبـق برنامـه

توی فکر دلار خود این بار

که چسان آبشـان کنـم فوری

توی این وضع در هم بازار

و چه چیزی به جای آن بخرم

طبـق برنـامـه ، پونـد یا دینار

وقت پخش ِ اذان شده، باید

بروم سوی سجده بر دادار

در خـــلال نمــــاز مــی گــذرد

از سرم صد هزار و یک افکار

که اگر سال بعد بنده شوم

طبق برنامـه آدمی بیکـار

یـــا اگــر بــا تـورم آرد دَر

دولت از روزگار بنده دمار

یا اگر از عقـب بریزد چیـز

بر سرم آن کلاغ ِ روی منار

یـا اگــر در سفـر شـود پنچـر

طبق برنامه چرخ ِ زیر قطار

چه کنـم بنـده طبـق برنامـه

طبق برنامه گر شدم بیمـار

چه کسی می کنـد تر و خشکـم

کو دگر یار و کو دگر غمخوار

رکعت دوم است و وقت قنوت

هر دو دستــم مقابـل رخســار

در قنــوت نمـاز می گـویـم

” وقنا ربنا عـذاب النــار ”

یعنی ای خالق زمین و زمان

ای خـدای رئوف، ای غفــار

طبق برنامـه هـر چــه بـد کردم

وقت مردن که می روم به مزار

نه در آتش مرا ببر و نه نیز

بنده را می گذار تحتِ فشـار

چون در اینجا فشارها دیده است

این تن ِ لاغــر ِ نحیــف و نـزار

تا نمـازم بـه انتهــاش رســد

می دهم در نماز خانه شعار

با صدای رسـا و بـا فریـاد

آخر ِ هر نماز خود ده بار:

مرگ بر شرق وغرب وحاکمشان

مرگ بـر حیلــه هــای استکبــــار

و درود خدا به روح چاوز

همدم و یار ِ مخزن الانوار

این شعار ِ پس ازنماز من است

تــا شـــــود معنـویتـــم پُــر بــار

می روم پشت میز کارم باز

بــار ِ دیگـر برای استقـرار

می فرستم دو دور با تسبیح

طبق برنامه ذکـر ِ استغفـار

چشم من می خورد به مطلبی از

تیتـر یک نشریـه و ایـن گفتــار:

که کسی را نمی کنند امروز

در قبــول عقیـده ای اجبار!

ناخود آگاه شست انگشتم

ناگهـان مثـل قلدری قدار

می شود راست طبق برنامه

پیش چشم عموم و در انظار

طبق برنامـه خلـق پشت درند

تا که با خود نویس یا خودکار

کنـــم امضــای کوچکـی زیـر ِ

برگه هاشان، ولی مرا هر بار

طبق برنامه یک گرفتاری است

مثل اینکـه ، گمان کنم ، انگـار

ساعتِ کار ِ من تمام شــده

رفت بایست خدمـتِ دلـدار

یکــی از خـواهـران همسـر مـن

که به من مثل کارد هست و انار

طبق برنامه چـونکـه مـی بینـد

من از او افضلم به تیپ و وقار

تا که نیشی زند دوباره به من

با زبانـش مثـال عقرب و مار

به عیالم به طعنـه می گـوید :

شوهرت را دو تا شده شلوار

چون دگر دور ِ تو نمی گردد

صبح تا شام مثـل یک پرگار

طبـق بــرنــامـــه پـاسـخ او را

می دهم با دو بیت از این اشعار

که به جان تو طبق برنامه

همسـر ِ احمـد ِ شکر آثار

یک نفرهست وهیچ نیست جزاو

وحـده لا عیــال َ الا هـــو

http://dosikhkenjeh.blogfa.com
احمد و طنزهایش (دوسیخ کنجه)

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر