menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

کاریکاتور زن دوم و چند همسری

او هووی من بیچاره ی دلسوخته بود!

(دوش می آمد ورخساره بر افروخته بود)

چشم شورش همه بر زندگی ام دوخته بود

ظاهری داشت کمی رعشه بر اندام انداز

صورتش در طرف راست کمی سوخته بود

مدرک فوق به دیوار اتاقش زده بود

مدعی بود که علم و ادب آموخته بود

سه پسر داشت یکی از دگری قلدر تر

آخری بی ادب و شر و پدر سوخته بود

پنجه در پنجه هنر داشت خودم میدانم

آن لباسی که به تن داشت خودش دوخته بود

شمش ها بود که برگردنش انداخته بود

سکه ها داشت که در خانه اش اندوخته بود

شوهرم باهدف ناز خریدن از او

ملک و املاک مرا کاش که نفروخته بود

دوش می آمد و رخساره بر افروخته بود

او هووی من بیچاره ی دلسوخته بود

شاعر : سمیه خردمند

chatنظرات شما

یک دیدگاه

  1. مهدی:

    سلام
    کار بدیعی بود
    که من هم قبلا جور دیگه ای دست کاری کردم

    ” دوش می مد و رخساره برافروخته بود”
    نه که بیچاره، که بسیار پدرسوخته بود…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر