او هووی من بیچاره ی دلسوخته بود!
(دوش می آمد ورخساره بر افروخته بود) چشم شورش همه بر زندگی ام دوخته بود ظاهری داشت کمی رعشه بر اندام انداز صورتش در طرف…
(دوش می آمد ورخساره بر افروخته بود) چشم شورش همه بر زندگی ام دوخته بود ظاهری داشت کمی رعشه بر اندام انداز صورتش در طرف…