menu
shuffle search add person
انصراف
cancel

شیرین طنز را در شبکه های اجتماعی دنبال کنید :

keyboard_double_arrow_left keyboard_double_arrow_right

پیشنهاد
شگفت انگیز

بزن بریم

بیخیال

سعدی شیرازی

شیخ شوخ ، شاعر ناصح ، شیخ اجل را بشناسید

کمتر کسی است که حین خواندن ابیات و حکایت‌های سعدی (شیخ شوخ) ، خنده بر لب نیاورده باشد.

به گزارش شیرین طنز، به نقل از خبرنگار ایسنا-منطقه اصفهان، اگر به تعبیر ایتالو کالوینو، آثار نویسندگان کلاسیک را می‌توان بارها خواند و هر بار معنی تازه‌ای از آن کشف کرد، زندگی‌نامه شاعران و نویسندگان کلاسیک را نیز می‌توان بارها خواند و هر بار معنی تازه‌ای از آن کشف کرد.

سعدی شیرازی ، زاده سال‌هایی است که سم ستوران مغول، خاک ایران را درنوردیده و غم، از آسمان میهن، باریدن گرفته بود، بااین‌همه او در شعر و نثر خود از اخلاق، عشق، مدارا، شور و جوانی سرود و نوشت.

ازاین‌رو می‌توان گفت، صرف‌نظر از میراث ارزشمند به‌جامانده از این شاعر، روحیه‌ای که او را در چنان زمانه‌ای به خلق چنین آثاری واداشته نیز ستودنی است.

به او، لقب «شاعر ناصح» را داده‌اند و کدام نصیحت، دل‌پذیرتر از آن‌که به طنز آمیخته باشد؟ به لطفِ پندِ قند پهلوی سعدی ، گذشت زمان از تعداد مریدان مکتبش نکاسته و نقدهایش بر حکومت و جامعه، هنوز هم قابل نقل است.

حتی خدا نیز از تیررس شعر شیرین او دور نبوده و می‌خوانیم که در بیت‌هایی سروده:

«سپاس و شکر بی‌پایان خدا را
بر این نعمت که نعمت نیست ما را!»
و: «گر ز هفت‌آسمان گزند آید
راست بر عضو مستمند آید!»

-بااین‌وجود، تکلیف مهمانی که ناخوانده به خانه سعدی می‌آید، روشن است:
«هر که ناخوانده آید از درِ قوم
نیک باشد که ناشتا برود!»

-شیخ شوخ ، در مواجهه با زهدفروشان چنین می‌سراید:

«بگرد در همه اسباب ملک و هستی او
که هیچ‌چیز نبینی حلال، جز خونش!»
-و در بیتی دیگر، می‌آورد:
«فرعون وار، لاف انا الحق همی زنی
وانگاه قرب موسی عمرانت آرزوست؟!»
-بی‌رودربایستی، به قاری ناخوش‌آواز می‌گوید:
«نبیند کسی در سماعت خوشی
مگر وقت رفتن که دم درکشی!»
-و متکبران را هی می‌زند که:
«تا تطاول نپسندی و تکبر نکنی
که خدا را چو تو در ملک بسی جانورند»

-برای آنان ‌که چون بوتیمار، غم خوری پیشه کرده‌اند نیز حکایت می‌کند:

«شخصی همه‌شب بر سر بیمار گریست
چون روز آمد، بمرد و بیمار بزیست!»
-اهل دین را به کم‌آزاری پند می‌دهد:
«سرهنگ لطیف خوی دلدار
بهتر ز فقیه مردم‌آزار»
-و پادشاهان را به رعیت‌نوازی:
«پروردگار خلق خدایی به کس نداد
تا همچو کعبه روی بمالند بر درش
از مال و دستگاه خداوند قدر و جاه
چون راحتی به کس نرسد، خاک بر سرش!»

این شیخ شوخ ، چنان لباس طنز را بر قامت نصیحت می‌پوشاند که پادشاه، دین‌دار، غمخوار، متکبر، قاری ناخوش‌آواز، مهمان ناخوانده و حتی خدا را هم خوش می‌آید.

به بیانی دیگر، با شناختی که سعدی از جامعه ایرانی دارد، بهره‌گیری از طنز ، بهترین روش نقد کردن و پند دادن است.

انتهای پیام

chatنظرات شما

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اپلیکیشن کبریت کم خطر